راننده در را باز کرد ...پیییییییس...در باز شد و من از پله های اتوبوس بالا رفتم ...به داخل نگاه کردم همه بودند ...عده ای را میشناختم و و عده ای را نه ! اما بعد از مدتی با همه آشنا شدم ...آشنایی که تا کنون ادامه دارد و هنوز هم با هر مسافر جدیدی که سوار اتوبوس می شود آشنا و بعد ازمدتی کوتاه به اندازه یک دم و بازدم ، دوست می شوم ...چقدر خوب است این دوستی ها ..چقدر خوب است اتوبوس ...اتوبوسی به نام تئاتر