سپاسگزارم از همه عزیزانی که ما را در اولین شب اجرای نمایش کابوسیه همراهی کردند
راننده در را باز کرد ...پیییییییس...در باز شد و من از پله های اتوبوس بالا رفتم ...به داخل نگاه کردم همه بودند ...عده ای را میشناختم و و عده ای را نه ! اما بعد از مدتی با همه آشنا شدم ...آشنایی که تا کنون ادامه دارد و هنوز هم با هر مسافر جدیدی که سوار اتوبوس می شود آشنا و بعد ازمدتی کوتاه به اندازه یک دم و بازدم ، دوست می شوم ...چقدر خوب است این دوستی ها ..چقدر خوب است اتوبوس ...اتوبوسی به نام تئاتر
لذت تماشای یک نمایش سالهاست همراه من است ...هرچه این نمایش با کیفیت بیشتری در سایه مجموعه ای با کیفیت (نمایشنامه،کارگردانی، ایفای نقش بازیگران،موسیقی، گریم،لباس و .......)اجرا شود که مطمئنا لذت ان دو چندان خواهد شد ..این موضوع که برای به نمایش گذاشتن یک اثر ماهها تلاش و ممارست نیاز است و سختی های بسیاری بر سر راه ، به ویژه برای هنرمندان ایرانی ، وجود دارد ، بر اهالی تئاتر پوشیده نیست ...پس به راحتی نمیتوان با تماشای یک بار از یک اثر گفت که این اثر بسیار عالی و یا بسیار ضعیف است ....اما آنچه که من در یک بار تماشای نمایش دیدم این بودکه نمایشنامه طرح و متن جذابی داشت هرچند که ممکن است جای بیشتری برای پرداخت داشته باشد ...طراحی میزانسن در حدی بود که ببینده خسته نشود هرچند که در برخی موارد بازیگران فرم ، صحنه را شلوغ کرده بودند و این برای بیننده پرش ایجاد میکرد ...بازی بازیگران در اکثر مواقع در حد قابل قبول بود هرچند که برخی بازیگران در ادای دیالوگ ضعیف عمل می کردند و بازیها کمی خام می ماند ، گویی زود از تنور بیرون آمده باشند ...فیزیک بازیگران هم بسیار خوب ...استفاده از کلمات رکیک البته که بیننده را میخنداند اما در برخی موارد برخی از آنها را ممکن بود آزرده خاطر سازد هرچند که در دو دهه اخیر حرف رکیک نُقل دهان همه ما شده است و اکثریت جامعه آن را در شوخی های روزمره خود استفاده میکنند...موسیقی خاصی در کار استفاده نشده بود و جا داشت که بیشتر به آن پرداخته شود ...نور و سایه پردازی هم جذابیت کار را بیشتر کرده بود ...در نهایت تماشای این نمایش مرا پشیمان نکرد و از آن لذت بردم چرا که به هر حال تلاش مجموعه نفرات برای اجرای آن ارزشمند است و جای تقدیر دارد ...با سپاس از آقای جعفری پور عزیز و همچنین مصطفی خسروجردی عزیزتر از جان ..