شما مردید ?
به آخرین قضاوتی که کردین فکر کنید ، لحظاتی مخاطب فراموش می کند که آمده تئاتر تماشا کند و یکدفعه با ژرف ترین اعماق ذهن و خیالش به چالش کشیده می شود ، پلات نمایش وجدان و انسانیت و ضعف ، رخداد مرگ که تغییری دراماتیک و جبران ناپذیر برای رفتار انسان هاست ، آیا مردن یعنی مرگ جسم ، ما همچنان ممکن است زنده باشیم اما روحمان مرده باشد و فقط شسته نشده باشیم ، دیالوگ های بسیار زیبا و تامل برانگیز ، ای درخت کوچک بلرز و تکان بخور ، چقدر انسانیت در وجودمان جاری ست و چقدر به خود و رنج دیگران آگاهیم ، چقدر کمک کردن در معرفت وجودیمان ریشه دارد ، چقدر به آسیب هایی که ناخواسته به دیگران زده ایم مشرفیم و آگاه ، باید اندیشه کرد ، باید ایستاد برگشت و نگاه کرد ، نمایش دوازده ما را با خویشتن حقیقی سر یک میز مینشاند با وجدان و رفتارمان ، میزان رسالت عقایدمان و سنجش خوب بودن یا بد بودنمان رو برو میشویم ، ارزش یابی میشویم و در نتیجه با ذهنی درگیر از جهان پیرامونمان و اعمال و رفتار سالن را ترک می کنیم آیا گناهکاریم یا ما سهمی از فقر ، فساد و زجر دیگران داریم ؟
تئاتر تعلیمی و شورایی دوازده ما را بر این اندیشه دعوت می کند و انسان شده حتی اندک زمانی دچار کاتارسیس میشود که غایت و نهایت تراژدی ست
صادق ترین کاراکتر های نمایش زن سرخ پوش و دخترک به قول خودش طفل معصوم وجدان ما را بیدار خواهند کرد ، بازی های درخشان گروه دوازده لبخند شیرین بر لبانتان را با طعم گس و تلخ گناه آمیخته اند
خسته نباشید به گروه پر تلاش و جوان دوازده ، توسن اندیشه تان مظفر باد?