در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | **نماینده گروه اجرایی** درباره نمایش لباس جدید پادشاه: مروری بر نقد و بررسی های 《لباس جدید پادشاه》 به قلمِ محمد حسین میربا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:20:13
مروری بر نقد و بررسی های 《لباس جدید پادشاه》

به قلمِ محمد حسین میربابا


دست گذاشتن روی موضوعات تاریخی کار پر ریسکی است. لادن نازی و فرزاد فخری زاده این ریسک بالا را پذیرفته و مقطعی از تاریخ ایران را به صحنه آورده‌اند. البته مقطعی که شاید از حیث سوژه‌ی تاریخی (احمدشاه قاجار) اهمیت زیادی نداشته باشد. اما با تبدیل کردن آن به استعاره به‌نوعی پای تاریخ قبل و بخشی از تاریخ بعد را هم وسط کشیده‌اند. آنچه این نمایش را برای سازندگان آن پرمخاطره‌تر کرده است نگاه طنز ایشان به روایت است. پس همین‌که خطر اجرای نمایشی تاریخی را به جان خریده‌اند یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های هنرمند که در دوران کنونی مغفول مانده است را با خود حمل کرده‌اند. شجاعت! هرچند نمایش‌های طنز تاریخی امکان تأویل‌های متفاوتی را دربردارد، اما مؤلف اثر نمی‌تواند به حکم اینکه فضای تفسیر باز است از بار مسئولیت آن شانه خالی کند. این نمایش نیز همین است. ... دیدن ادامه ›› نمایشی که می‌تواند مخاطب را به این نتیجه برساند که خب لادن و فرزاد هم همان جمله‌ی تکراری که همه چیز کار انگلیسی‌هاست را تکرار کرده‌اند. بخصوص که بیانیه‌ی آخر نمایش که از زبان احمدشاه مخلوع قرائت می‌شود در فضایی خارج از طنز کلی حاکم بر نمایش اتفاق می‌افتد. اما نمایش روی دیگری هم دارد. نمایش تاحدی می‌تواند آینه‌ی وضعیت معاصر ما در نگاه به تاریخ یکصد سال اخیرمان باشد. و مگر کار هنر هرگاه دست روی مقطعی تاریخی می‌گذارد جز این است که پای تاریخ را به اکنون بازکرده و از زمان معاصرش پرسشی تاریخی بپرسد؟ اگر کمی با مصامحه به این نمایش نگاه کنیم و آن‌را زیر سایه‌ی سترگ سانسور ببینیم که جز این نیست، می‌توانیم این قسم از پرسش‌گری اثر را تخیل کنیم. پس نمایش برای دور زدن تیغ سانسور هم امکان‌های تخیل مخاطب را در خودش جا داده و هم اینکه از مخاطب خود انتظار این تخیل را دارد. تخیلی که پای این گذشته‌ی یکصد ساله را به اکنون و دوران معاصر باز کند

از‌این رو می‌توان این مؤلفه‌ها را به جهان نمایش الصاق کرد. فقدان مردم، استبداد تاریخی، تاراج ملی، میل حاکم بجای مصلحت امور، بستر مناسب برای رشد سفاکان و هرزگان و... ردپای چنین مؤلفه‌هایی به وضوح در نمایش پیداست و انتظاری که از مخاطب می‌رود پیگیری آن‌ها تا دوران معاصر است. نکته‌ی مهم دیگر وجه فرمال اثر است. لادن نازی نسبت به نمایش قبلی خودش یعنی شاهکار جمالزاده یک رشد چشمگیر در کارگردانی داشته است. البته که نمایش شاهکار نیز بسیار دیدنی و از بهترین نمایش‌های سال گذشته بود. اما اگر در آن نمایش بخصوص در بازی‌ها ضعف‌هایی مشاهده می‌شد، بازی‌های نمایش لباس جدید پادشاه کم نقص، حرفه‌ای چشم‌نواز و بسیار دیدنی بودند. نکته‌ی دیگر اینکه هرچه نمایش شاهکار به اقتضای روایت و رویکرد کارگردان تلاشی برای نمود تکنیک‌های مختلف تئاتری بود، لادن نازی در این نمایش نسبت به اثر قبلی موضعی مینیمال در کارگردانی اتخاذ کرده است. از این نظر چه در تعویض صحنه‌ها و چه میزانسن‌ها دیگر شاهد یک شلوغی و بهم ریختگی نسبی نبودیم. کارگردانی شسته و رفته و بسیار دقیق لادن خط‌کش او را در طراحی بسیاری از میزانس‌ها و صحنه‌ها نشان می‌داد.البته کارگردان بدرستی توانسته است این خط‌کش را میان خطوط میزانسنی محو کند. از این نظر فرم بسیار قابل تأملی به این اثر بخشیده که با نگاه تکرار دَوَرانی تاریخ در میزانسن‌هایی که سطح صحنه را به خطوط موربی تبدیل کرده بود که حضور شاه به‌عنوان محور این اثر تقریبا تمام فضاهای میزانسنی را پوشش می‌داد همخوانی داشت. لادن بسیار هوشمندانه نگاه درستی به طراحی میزانسن انتخاب کرده بود و میزانسن‌ها برگرفته از بازنمایی جهان تاریخی اثر بودند. خطوط صافی که شاه و مستشار انگلیسی و وزیر کابینه را در یک خط قرار می‌داد و مسئله‌ی قدرت را بخوبی بازنمایی می‌کرد. شاهی که به‌واقع شاه نیست و قدرتی برتر نسبت به مستشار خارجی و حتی وزیر کابینه‌اش به‌حساب نمی‌آید. همین میزانسن‌ها با حضور زنان دربار یا صحنه‌های تخیل شاه بخوبی به میزانسن‌های دایره‌ای تبدیل شده است. تفکیک میان فضاهای واقعی و تخیل احمدشاه با تمهیدات میزانسنی و نور بخوبی در نمایش اتفاق افتاده است که این نشان از درک بالای کارگردان از تکنیک و شناخت درست از جهان اثر دارد. درکل در این برهوت تئاتر ایران که بجای مقابله با تاریکی دوران معاصر از آن ارتزاق می‌کند، این نمایش و دغدغه‌ی مؤلفان آن نشان از یک اتفاق تئاتری در حاشیه‌ی این روزهای تئاتر ایران که همان سنگلج است دارد.
نقد های بسیاری خوندم از این‌نمایش اما این دیدگاه و دیدگاه محسن خیمه دوز نزدیک‌ترین‌ دیدگاه به برداشت های خودم بودند ❤
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
سپاس از توجهتان ???
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید