در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پریناز بور درباره نمایش خانه سیاه است: یادداشت سر کار خانم آران قادر پور، از اعضای انجمن منتقدین خانه تئاتر،
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:03:04
یادداشت سر کار خانم آران قادر پور، از اعضای انجمن منتقدین خانه تئاتر،
درباب نمایش خانه سیاه است :

«خانه سیاه است» نمایشی از محسن اردشیر که روزهای پایانی اجرای آن در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر است تئاتری فرم گراست. «خانه سیاه است» نمایشی بدون دیالوگ است. تنها یکبار بازیگر نقش فروغ پسر کوچکش حسین را صدا می زند و در صحنه ای که موسیقی ریتمی شاد دارد وسه رهگذر باهم در جدال هستند یک جمله طنزآمیز بین‌شان رد و بدل می شود. همین!

از همان ابتدای نمایش فرم اجرا توجه تماشاچی را مجذوب می کند. اجرا کنندگان در گروه های کوچک دو نفره و یا بیست نفره با حرکات فرم و طراحی های متنوع حرکتی تلاشمند در انتقال مفاهیم شاعرانه زندگی فکری و واقعی فروغ فرخزاد شاعر معاصر را دارند. راوی که خود فروغ است شعرهای او را در صحنه های مختلفی از نمایش می خواند و در بسیاری موارد تلفیق شعر و حرکت تاثیرگذاری قابل تاملی دارد. اولین شعری که انتخاب شده است:

و این منم زنی تنها در آستانه فصلی ... دیدن ادامه ›› سرد، در ابتدای درک هستی آلوده زمین.....

زمان گذشت زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت، چهار بار نواخت

امروز روز اول دی ماه است.

من راز فصل ها را می دانم و حرف لحظه ها را می فهمم نجات دهنده در گور خفته است.

همین که شعر تمام می شود موسیقی ریتمی تند به خود می گیرد و ما شاهد حرکات فرمی زیر پارچه بزرگ و بلندی هستیم که برای لحظاتی کاراکتر زنی را برایمان تصویر می کند. انگار از دل آشفتگی های فرمی پیدایش می کنیم و از این راز به عنوان تماشاچی خوشحال می شویم. نمایش محسن اردشیر خوش ایده و محترم است. پرداختن به شخصیت فروغ فرخزاد زنی تاثیرگذار و قدرتمند در تاریخ هنر معاصر ایران بر تماشاچی پوشیده نیست. به نظر می رسد نمایش سعی دارد بر تنهایی، رنجها و آشفتگی های زندگی فروغ به عنوان یک زن، یک مادر و یک شاعر هنرمند تاکید کند. کتاب سفید بزرگ رنگی که بر روی صحنه باز می شود و ورق می خورد همان کتاب سفیدی است که در پایان نمایش بسته می شود. اصولا شخصیت هایی مثل فروغ فرخزاد در طول تاریخ فروغ‌شناسانی را پدیدار می کنند که توان دیدن وجوه متفاوت و چند لایه زندگی هنری و شخصی شان را داشته باشند. چنان که ما شکسپیر شناس و ویرجینیا وولف شناس داریم، پژوهشگران و علاقه مندان و هنرشناسان متعددی که روی بخشی از زندگی و کار این چنین هنرمندانی تمرکز و تکیه کرده اند؛ بنابراین نمایش محسن اردشیر فرصت مناسبی را برای تماشاچی علاقه مند به اشعار فروغ و خود شخصیت فروغ فراهم می کند تا از خلال تماشای صحنه های نمایشی او بر سکوی تئاتر اصلی تئاتر شهر و به همان موازات فروغ خود را در ذهن ترسیم کند و این از قابلیت های نمایشی آزاد است که اجازه پرواز به ذهن مخاطب را به قشنگی فراهم می کند. چه بسا فروغ فرخزاد نمایش شما جسور و ماجراجوست و آن قدر شخصیت محکم و مصمم و زنانه ای دارد که حسین را چون کامی دوست بدارد و دوربین به دست به جزام‌خانه برود و در محفل شاعران و هنرمندان زمان خود جایی ثابت داشته باشد. در این نمایش شاعرانه رنگ‌های به کار رفته که غالب رنگ سفید را بر تن اجرا کنندگان می بینیم و رنگ سرخ کتاب‌ها و روسری فروغ حواس ما را با خود همراه می کنند. موسیقی نقش برجسته‌ای در این اجرا دارد. ترس ها، اضطراب ها ، درون مشوش و پرتلاطم فروغ در این اجرا با همراهی موسیقی احساس قدرتمندی را به مخاطب منتقل می کند که هم گاه ایرانی است و گاه غیرایرانی و این خاصیت اشعار فروغ نیز هست و خاصیت شخصیت فروغ که به خوبی قابلیت شناخته شدن در فراسوی مرزها را بیش از اینها دارد. در صحنه شاد و مفرحی که در یک سوم پایانی اجرا با آن مواجه هستیم اجرای خیره کننده چند بازیگر فرم کار تلخی صحنه های پیشین را برایمان بیشتر از رنج به اندیشه ای قابل تامل تبدیل می کنند. صحنه هایی که فانتاستیک حرکت اجرا کنندگان زیبا و تاثیر گذاراست. این خانه سیاه است هدایت گروه جوان و مستعد توسط کارگردانی کاربلد و خوش ذوق است که در پایان نمایش هرچند صدای تصادف و مرگ فروغ را می شنویم و ما را با واقعیت رو در رو می کند اما بدون تردید بر لحظات تاریک ذهنمان نوری درخشان از فروغ و هنر ایرانی می تاباند. آیا دوباره در این باغچه ها بنفشه خواهند کاشت؟...من خواب دیده ام که کسی می‌آید.
امیرمسعود فدائی و امیرحسین قلی پور این را خواندند
ناهید حدادی و پژمان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید