یک اجرای متوسط. فقط بازی اصغر پیران و حدودا ندا جبرئیلی از نقاط قوت کار بود. متاسفنه متن با وجود اینکه سعی میکرد یه سری ارجاعات سیاسی داشته باشه اما اصلا کشش لازم رو نداشت. موضوع تکراری بود.
نظرتان در مورد ارجاعات سیاسی و اینکه بدلیل وجود آن نمایشی باید کشش داشته باشد قابل فهم نبود. ضمن اینکه به نظر شما احترام میگذارم اما اگر موضوع تکراری بوده است لطفا چند تا متن که با چنین موضوعی اجرا شده باشد را نام ببرید تا این شبهه ایجاد نشود که خدای نکرده نظری خلاف داده باشید.
نظرتان در مورد ارجاعات سیاسی و اینکه بدلیل وجود آن نمایشی باید کشش داشته باشد قابل فهم نبود. ضمن اینکه به نظر شما احترام میگذارم اما اگر موضوع تکراری بوده است لطفا چند تا متن که با چنین موضوعی ...
سلام تینا جان ورودت به تیوال رو تبریک میگم
شیوه زندگی در نظام سلطه، چه اینکه همسو با سلطه گری باشی یا اینکه آزادی خواه یا منتقد باشی موضوعیست که بسیار با جذابیتهای نمایشی مختلف کار شده است مثلا مثل ریچارد سوم اجرا نمیشود یا نمایشنامه پرتره مرژوک یا حتی آدم آدم است برشت و بسیاری دیگر که در دل داستانی پر کشش موضوع سرکوب و سکوت و آزادی خواهی را دستمایه کرده اند ولی متاسفانه این نمایش نه کشش داستانی پر قدرتی داشت و نه اینکه حرف تازه ای نسبت به مباحث گذشته داشت.
سلام تینا جان ورودت به تیوال رو تبریک میگم
شیوه زندگی در نظام سلطه، چه اینکه همسو با سلطه گری باشی یا اینکه آزادی خواه یا منتقد باشی موضوعیست که بسیار با جذابیتهای نمایشی مختلف کار شده است مثلا ...
سلام و عرض ارادت، چرا باید همه متن ها و نمایش ها با کارهای شکسپیر ، مرژوک و یا برشت مقایسه شوند. ضمن اینکه در قدرت و صلابت نوشته بزرگان متاخر و یا معاصر شکی نیست. اما گاهی برخورد میکنم با بیننده ایی که برای اینکه اثری را بکوبد، خنثی اعلام کند و یا حتی ستایش کند به متن های موفق گذشتگان استناد میکند. که البته شاید در بعضی اجراها که اقتباسی از متن آن بزرگان باشد درست هم باشد. اما چرا نوآوری را در کارهای هنرمندان نمبینیم؟ جوابش را نمیدانم که چرا تماشاگر فهیم از این نکته مهم مغفول مانده است.
شاید قیاس مع الفارق باشد، که اگر اینچنین بود هیچگاه شعر نو یا مکاتب دیگر بوجود نیامده بودند.