در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فاطمه خامنه | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:32:06
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
فاطمه خامنه (fatemeh_kh)
درباره نمایش تاری i
نمایش بیشتر از آنکه برای تماشاگران باشه، برای بازیگرانش بود. فکر کنم دو بازیگر نمایش بیش از هر کس دیگری تا به امروز از لحظه به لحظه این نمایش لذت برده باشند. انواع و اقسام بازی های فیزیکی و کلامی رو اجرا می کنند و همه توانایی هاشون رو به رخ میکشن اما حیف که این بازی ها در خدمت یک نمایشنامه منسجم نیست. مشکل اصلی کار همین متن ضعیف هست. هیچ چیز درگیر کننده ای حداقل برای من وجود نداشت. همه آنچه قرار بود گفته شود را میشد در پنج دقیقه گفت. طولانی شدن نمایش و از ریتم افتادنش مخصوصا در نیمه دوم کار واقعا هیچ ضرورت و حتی جذابیتی نداشت. کارگردان هم با تزریق خرده داستان های بی ربط در دل نمایش تقلا می کرد که منطقی به این ادامه داشتن بدهد ولی به نظرم چندان موفق نبود. اتفاقا هرچقدر نمایش جلوتر می رفت، از نظر زمان و کش اومدن روایت، بی منطق تر میشد. شاید واسه همین در گوش من کم کم صدای بازیگران به جیغ و داد نامفهوم تبدیل شده بود. ولی پایان نمایش رو دوست داشتم، کمی نگاه منفی ام رو کمرنگ تر کرد.
به نمایش نمره قبولی میدم ولی چند تا نکته منفی هست که خیلی به کار ضربه وارد کرده. اول از همه نقش پرداخت نشده و یا بازی نامتناسب کاظم سیاحیه. یه جورایی به نقش نچسبیده و جا نیفتاده. مورد دوم کیفیت پایین صداست. طراحی صدا مناسب نیست و یا شنیده نمیشه و یا برخی مواقع نویزها رو اعصاب تماشاگر میره. با توجه به اینکه استفاده از میکروفون خیلی کار جدید و سختی نیست به نظرم این ضعف تکنیکی برای این گروه حرفه ای که اتفاقا فروش خیلی خوبی هم دارن قابل قبول نیست. مورد سوم اینکه داستان میتونست شاخه های بیشتری داشته باشه و سریع تر جلو بره اما یه جاهایی اصطلاحا نمایش می افتاد و کمی خسته کننده میشد. در مجموع نمایش میتونست خیلی بهتر از این اجرا بشه، دوستانم هم نظرشون همین بود که با توجه به بازیگران توانمندی که داره حدودا کمتر از انتظارمون بود.
متاسفانه نمایش درنیومده و به سختی میشه بهش نمره قبولی داد. نمایشنامه هویت مشخصی ندارد، مدام از این شاخه به ان شاخه می پره بدون اینکه بتونه روی هیچ مفهومی عمیق بشه. این بی هویتی نمایشنامه، تاثیرش رو روی بقیه اجزای نمایش هم گذاشته بود. موسیقی هم ناگهان از یه جایی پرت می شد یه جای دیگه، بازیگران هم هرکدام جهان شخصی خودشان را پیش می بردند بدون اینکه تاثیری روی هم بذارند.
به نظرم تئاتر در ذات خودش نیاز به "حرکت معنادار" داره و تا یه جایی میشه با "بیان" کار رو پیش برد. حرکت یا دویدن بی دلیل (بدون ارتباطی معنادار با مفهوم نمایش) نمی تونه به تنهایی نمایش رو از مونولوگ بودن خارج کنه. شاید یه کارگردانی دوست داشته باشه که یک بار تجربه مونولوگ داشته باشه ولی وقتی هربار به این سمت بره ناخودآگاه تماشاگر به این نتیجه میرسه که اون کارگردان ضعف های جدی در طراحی یزانسن و حرکت داره.
راستش هربار که نمایشی رو در سالن ملک می بینم، از این سالن دورتر میشم. انگار بیشتر به نمایش های تجاری با چهره های تینیجر پسند گرایش داره. درکل معمولا اگر خودم بخوام هزینه کنم انتخابم نمایش های این مدلی نیست ولی خب خواهرزادم که نوجوونه عموما به چنین نمایش هایی گرایش داره. البته احساس میکنم هرقدر سنش میره بالاتر، کمتر با این شکل تئاتر ارتباط برقرار میکنه. میخوام نتیجه بگیرم که شاید در بلند مدت، یک تئاتر یا یک هنرمند برای بقای خودش نیاز جدی تری به دانش، تخصص و روح هنری داره.
فاطمه خامنه (fatemeh_kh)
درباره نمایش نکبت i
شروع نمایش ترکیبی از یک ایده خوب و بازی جذاب کاظم سیاحی هست. طبیعتا این ترکیب توقع شمارو از ادامه نمایش بالا می بره. به خصوص اینکه ایده ابتدایی یک پتانسیل بالایی از "قصه گویی" در خودش داره که این انتظار رو در تماشاگر ایجاد میکنه که یا ساختار درام کلا مسیرش تغییر کنه یا اینکه با سرعت در جهت مشخصی جلو بره. اما متاسفانه این اتفاق نمی افته. درام به جای اینکه جلو بره، سعی می کنه خودش رو توضیح بده و این تبدیل میشه به حرافی میان بازیگران. از طرفی مرتضی پیرزاده قدرت بازی کاظم سیاحی رو نداره و ستاره پسیانی هم صداش به جیغ نزدیک میشه و اینها یکی از مهترین دلایلی هست که نمایش انسجام خودش رو حداقل در تنش میان کاراکترها از دست میده. برای همین اکثر دوستانم اعتقاد داشتند نمایش در نیمه دوم از ریتم افتاد. به نظرم مشکل ریتم نبود، مشکل جلو نرفتن قصه بود. نمایش باید به اندازه توقعی که در شروع خودش در تماشاگر ایجاد میکنه، به همون اندازه جذابیت برای پایان بندی هم داشته باشه وگرنه اینطور به نظر میرسه که داره بیخود کش پیدا میکنه.

مجموعا نمایش بدی نیست، ارزش دیدن هم داره به نظرم، ولی از اون دست نمایش هاست که اگر بازیگران شناخته شده نداشت به سختی می تونست سولد آوت کنه.
نمایش خوبی بود. ایده ای که کسی سعی میکنه جهان خودش رو بیاره روی بوم نقاشی و هویتی فراواقعی به اونا بده. البته که اتفاقات جهان ما هرگز به زیبایی تصویر خودشون روی بوم نقاشی نمیشن. پدر، مادر، مهاجرت، همسر و حتی خود دختر هرگز مثل تصویر خودشون روی بوم نقاشی بی نقص نیستند.
خیلی ممنونم از نظر و تشریف فرماییتون
۱۵ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من از همکاری قبلی جناب دادگر و تاج الدین چیزی ندیده بودم اما دوستان ذهنم را برای یک نمایش بسیار پیچیده و مبهم آماده کرده بودند که برعکس با یک نمایش کاملا رئال و روشن روبرو شدم. داستانی جذاب با بازی های روان و البته دیالوگ هایی پرمغز و بی نظیر. یک نمایش تمرین شده و سخت با کارگردانی پختۀ جناب دادگر. از لحاظ دیالوگ نویسی به نظرم یکی از بهترین نمایشنامه های چند سال اخیر بود. چه قلم قدرتمند و جذابی دارد نویسنده. اکثر بازی ها خوب بودند. به نظرم هر وکیلی باید این نمایش و بازی خانم اسپهبدی را تماشا کند تا بفهمد تصور ذهنی ما مردم از وکیل چیست.
تماشای نمایش برای کسانی که فرزند نوجوان در خانه دارند و یا به مسائل حقوقی علاقه مند هستند بسیار پیشنهاد میشود.
و صد حیف اگر این نمایش تمدید نشود. چنین نمایش مهمی با موضوع مهم اعدام چرا فقط ده روز؟؟

و یک سوال از گروه محترم، آیا امکان دسترسی به نمایشنامه های قبلی نویسنده به صورت چاپ شده و یا فیلم تئاتر ممکن است؟ در گوگل جستجو کردم و چیزی نیافتم.
یکی از اجراهای خوب و خلاقانۀ سال جاری بود. تلفیقی از مکبث و هملت با یک ایدۀ بکر در عروسک گردانی. عروسک گردانی دو نفره که هم بسیار سخت و پیچیده است و هم پر ریسک است چراکه ممکن است خیلی تصنعی و ناهماهنگ از آب دربیاید اما دو عروسک گردان متبحر به شکلی فوق العاده از پس این کار برآمدند. ایده ابتدایی کار (مثلث های مردانه و زنانه بر سر در دستشویی) بسیار جذاب و دور از انتظار است و آن سه نیروی خدماتی که در جایگاه سه جادوگر وعدۀ چسبانده شدن بر سردر دستشویی مرکزی را به مثلث می دهند. شخصیت پردازی ها در ادامه داستان نیز خیلی ساده اما در عین حال پخته و کارآمد بودند. در کل از آن دست اجراهایی است که در عین سادگی خیلی حرفه ای و پرتمرین اجرا می شود. تک تک لحظات عروسک گردانی دارای ایده است که بی نقص اجرا می شوند.
تنها نکته منفی کار وجود برخی لحظات +18 است که کار خانواده ها را برای آوردن بچه های کم سن و سال به داخل سالن سخت میکند. به نظرم این اجرا از لحاظ شکل برای نوجوانان بسیار مناسب است چراکه می تواند شدیداً آنها را به موضوع عروسک گردانی و شاخه های هنری مرتبط با آن علاقه مند کند.
🌹🙏 سپاس فراوان
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
سلام همه ی کار عروسک گردانی است یا خیر؟
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
درود ۷ دقیقه اولش نه..
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظرم مهمترین پرسشی که باید بعد از تماشای این نمایش مطرح بشه اینه که یه ایده تا کجا میتونه جذاب باشه؟ و یا اصلا تئاتر میتونه فقط متکی به ایده ... دیدن ادامه ›› باشه؟

در یکی از زن محورترین نمایش های تاریخ (آنتیگونه)، بازیگر زن عامدانه حذف میشه (مثلا سهوا به اجرا نمیرسه) و تماشاگر که بی خبر از پشت پرده ماجراست، ابتدا این رو توهین به خودش تلقی میکنه اما بعدا یک تماشاگر باهوش تر از بقیه میگه این حذف عمدی بوده و مفهومی اجتماعی و سیاسی داشته.
ایده جذابیه اما آیا بعد از لو رفتنش باز هم جذابه؟ راستش من که این ماجرا رو از قبل می دونستم، وقتی به تماشای نمایش رفتم از حذف بازیگر زن نه شگفت زده شدم و نه حتی بهم برخورد. در واقع یه تئاتر بسیار معمولی دیدم که همه چیزش از قبل برام اسپویل شده بود. ایراد کار اینجا بود که همه چیزش همون یدونه ایده بود. ایده ای که الان دیگه به کمک دیوار تیوال برای همه اسپویل شده.
من درس بزرگی از این نمایش گرفتم، اون هم اینکه یک ایده گنده، فقط برای یک بار جذابه. وقتی لو بره، همه چیزش از دست میره. پس یک تئاتر که باید سی شب یا شصت شب ادامه پیدا کنه و هربار از نو خودش رو متولد کنه، هرگز نباید فقط به یک ایده گنده متکی باشه.
البته اینکه متوجه بشی این فریب هست هم خیلی به هوش ربطی نداره به نظرم. اکثر افرادی که میدونستن از قبل براشون اسپویل شده بود.
۰۷ بهمن ۱۴۰۲
مشکل همینه که فقط همین ایده ازش مونده.اجرا و متن بسیار سطحی و دم دستی تر از این حرفهاست که بخواد ذره‌ای شک ایجاد کنه حداقل تو بچه‌هایی که تئاتر زیاد می‌بینند من این اتفاق رو کم دیدم.ایده خام خام مونده و اصلا پرورش پیدا نکرده.خیلی از رفقای تئاتر بین تو همون برخورد اول متوجه شده بودن و اتفاقا دوست هم داشتن و یه سریا مثل من و عزیزان دیگه دوست نداشتن که به مبحث سلیقه هم برمیگرده که صد البته سلیقه هر دو طرف قابل احترامه...
۰۷ بهمن ۱۴۰۲
محمدرضا بخشی
مشکل همینه که فقط همین ایده ازش مونده.اجرا و متن بسیار سطحی و دم دستی تر از این حرفهاست که بخواد ذره‌ای شک ایجاد کنه حداقل تو بچه‌هایی که تئاتر زیاد می‌بینند من این اتفاق رو کم دیدم.ایده خام ...
حقیقتا من در طول اجرا شک کردم ولی وقتی در پایان نمایش هیچ اشاره ای بهش نشد و از درب سالن بیرون اومدنی دیدم همه دارن ناسزا میگن دیگه باور کردم :)) به هر حال ربطی به هوش و تئاتری بودن و اینا نداشت چون این همه اصرار در فریب مخاطب حتی بعد از پایان اجرا رو من جایی ندیده بودم :)))
۰۷ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شب آخر نمایش رو دیدم. زحمت بسیار زیادی برای کار کشیده شده بود اما متاسفانه سخت بودن دلیل بر خوب بودن نمیشه. اول اینکه فکر کنم بیش از نود درصد دیالوگ ها یا شنیده نشد یا به خاطر سرعت در گفتار بازیگران فهمیده نشد. فقط یک طرح کلی از داستان رو می شد حدس زد. نکته منفی بعدی اینکه با وجود تمرین بسیار طولانی و ارزشمند و البته اجراهای متعدد، اما باز هم در شب آخر اجرا ناهماهنگی میان رفتار بدنی بازیگران و طراحی حرکت به وضوح مشخص بود. این به معنی نقص بازیگرها و کارگردان نیست بلکه کلا در ایران ما کار فرم عالی نمی تونیم انجام بدیم. اصلا بدن بازیگران ایرانی برای این کار تربیت نشده. با یکی دو سال تمرین هم بهش نمی رسیم. یا حداقل من نمونه خوب در ایران ندیدم. حدودا همه نمایش هایی که تو ایران به سمت فرم محض رفتن، در بهترین حالت یه کار پرزحمت و آبرومند دانشجویی شدن، ولی شاهکار نشدن.

درکل برای زحمت فراوانی که کشیده بودن جای تقدیر داره. امیدوارم در آثار بعدی موفق تر باشند.
جملهٔ طلایی:
«اما متاسفانه سخت بودن دلیل بر خوب بودن نمیشه.»
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
سپاس از حضورتون ممنونم که به تماشای ما نشستین 🙏🌹
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
من به رسم ادب و احترام به تمامی مخاطبین عزیز با هر نظری که درباره ی تئاتر مرگامرگ داشتن تشکر کردم برای زمانی که برای تماشای ما گذاشتن و‌خب شرایط گفتگو درباره ی کار در فضای چت و نوشتاری حداقل برای من مقدور نیست چون معمولا تلاشمو میکنم که گوش بدم به تمامی نظرهایی که داده میشه حالا چه از نظر خودم درست باشد چه اشتباه باشند،چون برای پیشرفت نیاز به ور کردن خلا ها و اشتباهات هست، اما خب این رو بعنوان یک بازیگری که سالها درگیر این فضا بوده عرض میکنم نه کارگردان مرگامرگ، در چنین فضاهای بازیگری متاسفانه مخاطب ماهم پرورش نیافته که تفاوت های بدن بازیگر بدن پرفورمر و بدن رقصنده رو باهم بدونه و همه ی اینهارو تو یک قاب کنار هم‌نگذاره و از بدن بازیگر و اجرای بازیگر انتظار یک رقصنده رو‌نداشته باشد چه بسا که اصلا نباید این اتفاق بیوفتد. من این توضیح رو دادم که بگم من بهرام عباسی فرد بازیگر تمام تلاشم بر این است که یک بازیگر باشم نه رقصنده وگرنه خب جای من یک رقصنده رو می آوردن و خیلی هم شاهکار فرم رو اجرا میکردن و اسم اون کار نمی شد دیگه تئاتر می شد یک پرفورمنس یا رقص و... البته که این نظر شخصی من هستش و‌می تواند اشتباه هم باشد همونطور که انتظار دارم از مخاطبین و تمامی عزیزان که ۱٪ این احتمال رو بدهند که خودشون هم می توانند اشتباه کنند و یا سلیقه ای بر خورد کنند.به هرحال اسن چیزیست که من در حال یادگیریش هستم چه بعنوان بازیگر چه بعنوان کارگردان، و از ... دیدن ادامه ›› همه ی عزیزانی که نکاتی رو به من یاد میدهند هم‌ممنونم و خوشحال میشم که اتفاقا به پیج شخصی من پیام بدهند تا گفتگو کنیم بشنویم هم رو و به پیشرفت و یادگیری من کمک بیشتری بشه، و بازهم ممنونم که مارو تماشا کردین وقت گذاشتین نظذتون رو ثبت کردین این واقعا ارزشمند ترین اتفاق برای گروه و شخص بنده هستش.
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اگرچه نمایش رو پسندیم و درکل نمره قبولی میدم اما به نظرم یه مشکل بزرگ در نمایشنامه وجود داشت. بیشتر از اینکه با کیوان همذات پنداری کنم با مادر ... دیدن ادامه ›› کیوان همذات پنداری کردم. به نظرم کیوان نمونه بارز یک انسان بد بود اما نمایش ناخودآگاه داشت رفتار و اعمال اون رو توجیح می کرد. یک آدم بی فکر و بی ثبات که به راحتی سرنوشت بقیه رو فدای خواسته های خودش کرده بود. از اون دست آدم هایی که خیلی واضح باید قضاوتشون کرد و گفت آدم های بدی هستند. آدم هایی که در هرکجای دنیا باشن سریعا منتقل میشن به زندان. اما متاسفانه نمایش خیلی بدش نمیومد که کیوان رو هم قربانی نشون بده در حالی که اصلا قربانی نبود.

در خصوص ورود به سالن هم به عنوان کسی که خودم محجبه هستم اصلا حضور خانم ها رو بابت تذکر درب ورود سالن نمی پسندم. هیچ نتیجه ای جز عصبی کردن و خشمگین کردن افراد نداره. واقعا نمی دونم چه کسی چنین تصمیمی گرفته.
چقدر با شما در تک تک کلماتتون هم‌داستان و موافقم.
۱۰ دی ۱۴۰۲
با نظرتون خیلی موافقم مخصوصا این جمله: متاسفانه نمایش خیلی بدش نمیومد که کیوان رو هم قربانی نشون بده در حالی که اصلا قربانی نبود.
۱۱ دی ۱۴۰۲
سلام
من دو تا بلیط اشتباها برای روز جمعه 15 دیماه رزرو کردم
اگر دوستی تمایل به خرید داشت بهم پیام بدن
صندلی A-4-15 ,A-4-16
09372464291
۱۲ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نقطه قوت کار طراحی صحنه بود,
اما با متن ارتباطی برقرار نکردم. اگرچه فهمیدمش, اینکه پدر در شرف مرگ به عنوان رئیس حزب گذاشته میشه و خانواده در ... دیدن ادامه ›› حال ویرانی و الی آخر
جاهایی از نمایش بسیار برایم کسالت آور و بدون جذابیت بود، که به راحتی میتونستن حذف بشن. بازیها به شکل بی دلیلی اگزجره بودند و نه تناسبی با متن داشتن و نه حتی با بازی سایر بازیگرها. آقای گرجی باز هم از بقیه بهتر بود اما مونولوگ اش و بازی اش تناسب چندانی با کلیت نمایش نداشت و بازیگر نقش دختر متاسفانه بازی جالبی نداشتند.
اما نکته مهم اینکه ما 5 نفر به تماشای نمایش نشستیم و 3 نفرمان برای اولین بار همدیگر را میدیدیم یعنی اینکه تاثیری از هم نمیگرفتیم، هر 5 نفرمان در انتها ناراضی بودیم. با چندین نفر دیگه در بیرون از سالن هم صحبت شدیم، خلاصه در یک نظرسنجی 11 نفره 2 نفر گفتند کار خوب بود 2 نفر گفتند متوسط بود و 7 نفر گفتند بد بود. این در حالیست که وقتی وارد تیوال میشی کاملا با فضای وارونه ای مواجه میشی، البته این نظر شخصی من هست و ممکن است 11 نفر هم خیلی تصادفی از نمایش خوششان نیامده باشد.در کل خسته نباشید میگم به گروه اجرایی.
گزینه افشا لطفا!
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
نمایش سلیقه ای و تازه 4 روز اجرا شروع شده فضای وراونه به دلیل سلایق مختلف چیز عجیب غریبی نیست اخر هفته دیگه امتیاز نمایش قابل اعتماد تره.
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
درود . من نمایش را ندیدم ولی با صحبت شما مبنی بر فضای تیوال کاملا موافقم .در اینکه دوستان صاحبنظری در تیوال هستند که من شاگرد از نظراتشان بسیار استفاده کردم شکی نیست ولی متاسفانه به امتیاز نمایشها نمیشود اعتماد کرد و نمایشهای مهم را حتما باید دید .
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک اجرای متوسط. فقط بازی اصغر پیران و حدودا ندا جبرئیلی از نقاط قوت کار بود. متاسفنه متن با وجود اینکه سعی میکرد یه سری ارجاعات سیاسی داشته باشه اما اصلا کشش لازم رو نداشت. موضوع تکراری بود.
نظرتان در مورد ارجاعات سیاسی و اینکه بدلیل وجود آن نمایشی باید کشش داشته باشد قابل فهم نبود. ضمن اینکه به نظر شما احترام میگذارم اما اگر موضوع تکراری بوده است لطفا چند تا متن که با چنین موضوعی اجرا شده باشد را نام ببرید تا این شبهه ایجاد نشود که خدای نکرده نظری خلاف داده باشید.
۰۹ تیر ۱۴۰۱
تینا جواهریان
نظرتان در مورد ارجاعات سیاسی و اینکه بدلیل وجود آن نمایشی باید کشش داشته باشد قابل فهم نبود. ضمن اینکه به نظر شما احترام میگذارم اما اگر موضوع تکراری بوده است لطفا چند تا متن که با چنین موضوعی ...
سلام تینا جان ورودت به تیوال رو تبریک میگم
شیوه زندگی در نظام سلطه، چه اینکه همسو با سلطه گری باشی یا اینکه آزادی خواه یا منتقد باشی موضوعیست که بسیار با جذابیتهای نمایشی مختلف کار شده است مثلا مثل ریچارد سوم اجرا نمیشود یا نمایشنامه پرتره مرژوک یا حتی آدم آدم است برشت و بسیاری دیگر که در دل داستانی پر کشش موضوع سرکوب و سکوت و آزادی خواهی را دستمایه کرده اند ولی متاسفانه این نمایش نه کشش داستانی پر قدرتی داشت و نه اینکه حرف تازه ای نسبت به مباحث گذشته داشت.
۱۱ تیر ۱۴۰۱
فاطمه خامنه
سلام تینا جان ورودت به تیوال رو تبریک میگم شیوه زندگی در نظام سلطه، چه اینکه همسو با سلطه گری باشی یا اینکه آزادی خواه یا منتقد باشی موضوعیست که بسیار با جذابیتهای نمایشی مختلف کار شده است مثلا ...
سلام و عرض ارادت، چرا باید همه متن ها و نمایش ها با کارهای شکسپیر ، مرژوک و یا برشت مقایسه شوند. ضمن اینکه در قدرت و صلابت نوشته بزرگان متاخر و یا معاصر شکی نیست. اما گاهی برخورد میکنم با بیننده ایی که برای اینکه اثری را بکوبد، خنثی اعلام کند و یا حتی ستایش کند به متن های موفق گذشتگان استناد می‌کند. که البته شاید در بعضی اجراها که اقتباسی از متن آن بزرگان باشد درست هم باشد. اما چرا نوآوری را در کارهای هنرمندان نمبینیم؟ جوابش را نمی‌دانم که چرا تماشاگر فهیم از این نکته مهم مغفول مانده است.
شاید قیاس مع الفارق باشد، که اگر اینچنین بود هیچگاه شعر نو یا مکاتب دیگر بوجود نیامده بودند.
۱۹ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فاطمه خامنه (fatemeh_kh)
درباره نمایش مکبث i
ای کاش این نمایش صامت بود. در لحظه هایی کوتاه که فقط سکوت بود و نور و بدن بایگر همه چیز درست بود تا جایی که بازیگران شروع به حرف زدن می کردند. متاسفانه بیان بازیگرها اصلا خوب نبود و من به شخصه اصلا نمی تونستم بفهمم چی میگن. نه اینکه صداشون شنیده نمی شد بلکه انقدر یکنواخت و یک ریتم دیالوگ میگفتن که جملات بی معنی می شدن. در کل خسته نباشید میگم بابت زحمت فراوانی که برای طراحی نور و صحنه کشیده بودند.
فاطمه خامنه (fatemeh_kh)
درباره نمایش مکبث i
چرا تخفیف دانشجویی فقط مختص به ردیف دو هست؟؟

این شیوۀ تازۀ سالن مولوی در تخفیف دادنه؟؟
محمد مجللی، تانیا و مهرنوش مومنی این را خواندند
همونم بگیرین که بعدا گیرتون‌نمیاد ?
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
فاطمه خامنه
به نظرم نباید با شوخی با این موضوع برخورد کرد سالن مولوی یه سالن دولتی و دانشجوییه، نباید تقلب کنن.
دلتون خوشه. شوخی شوخی زندگیمون به تاراج رفته :)
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
:)))) چه فرخنده و مبارک
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایش فقط احوالات شخصی کریم شیره ای نیست، بلکه یه بخشی از تاریخ کشورمونه و حال و هوای یه برهه ای از سرزمین که امروز خیلی ازش دور شدیم.
فاطمه خامنه (fatemeh_kh)
درباره نمایش شب شک i
من با تجربه های جدید مخالف نیستم با تئاتر دانشجویی که بخواد سبک دادائیسم هم داشته باشه مخالف نیستم، اما به نظرم جای این کار تو سالن شهرزاد نبود میتونست توی سالن شماره 2 مولوی اجرا بشه و اینکه کار به این سادگی با همچین قیمتی اصلا جالب نیست.