شروع نمایش ترکیبی از یک ایده خوب و بازی جذاب کاظم سیاحی هست. طبیعتا این ترکیب توقع شمارو از ادامه نمایش بالا می بره. به خصوص اینکه ایده ابتدایی یک پتانسیل بالایی از "قصه گویی" در خودش داره که این انتظار رو در تماشاگر ایجاد میکنه که یا ساختار درام کلا مسیرش تغییر کنه یا اینکه با سرعت در جهت مشخصی جلو بره. اما متاسفانه این اتفاق نمی افته. درام به جای اینکه جلو بره، سعی می کنه خودش رو توضیح بده و این تبدیل میشه به حرافی میان بازیگران. از طرفی مرتضی پیرزاده قدرت بازی کاظم سیاحی رو نداره و ستاره پسیانی هم صداش به جیغ نزدیک میشه و اینها یکی از مهترین دلایلی هست که نمایش انسجام خودش رو حداقل در تنش میان کاراکترها از دست میده. برای همین اکثر دوستانم اعتقاد داشتند نمایش در نیمه دوم از ریتم افتاد. به نظرم مشکل ریتم نبود، مشکل جلو نرفتن قصه بود. نمایش باید به اندازه توقعی که در شروع خودش در تماشاگر ایجاد میکنه، به همون اندازه جذابیت برای پایان بندی هم داشته باشه وگرنه اینطور به نظر میرسه که داره بیخود کش پیدا میکنه.
مجموعا نمایش بدی نیست، ارزش دیدن هم داره به نظرم، ولی از اون دست نمایش هاست که اگر بازیگران شناخته شده نداشت به سختی می تونست سولد آوت کنه.