تولدت مبارک
جامعه از منظر ارتباط
در ابتدا و با احترام به همه ی سلایق، این مطلب نگاه و مواجه ی شخصی من با اثر است و ممکن است همسو یا مخالف نظر شما عزیزان باشد.
ارسطو فیلسوف یونانی اولین دانشمند شناخته شدهای است که نخستینبار در زمینه ارتباط در جامعه سخن گفته است. او در کتاب اخلاق، در تعریف ارتباط می نویسد: ارتباط عبارت است از جستجو برای دست یابى به کلیه وسایل و امکانات برای ترغیب و اقناع دیگران.
«ترغیب» و «اقناع» دو گذر واژه مهم در امر ارتباطات اجتماعی ست، ترغیب فرآیندیست که ما را قادر به تغییر و یا تقویت نگرش ها، عقاید یا رفتارهای دیگران می کند. این فرآیند می تواند در یک مهمانی دوستانه باشد و یا به مرور زمان و در خلال یک رابطه ی عاطفی/دوستانه اتفاق افتد و اقناع نیز تلاش صادقانه ایست برای مجاب ساختن مخاطبین به پذیرش موضوع و خواسته ای، به وسیله ی ارائه مناسب اطلاعات مربوط.
با این مقدمه و رویکرد می توان به نمایش «تولدت مبارک» به قلم نوشین تبریزی و کارگردانی بابک قادری به عنوان محصولی نگریست که نمایانگر یک بحران بزرگ در برقراری ارتباط میان اعضاى جامعه است.
در این نمایش جامعه ای ولو همگن، از عدم برقراری ارتباط مناسب با یکدیگر رنج می برند و تمام داستان پیرامون
... دیدن ادامه ››
همین عدم ارتباط صحیح پیش می رود (به دلیل احتمال افشای نمایش از توضیح موضوعی پرهیز می شود) جامعه ای خوش رنگ و لعاب که به دلیل ضعفشان در استفاده از ابزار ارتباطی دچار بحران می شوند و برای رفع بحران موقعیتی بحرانی تر می آفریند. زوج هایی به ظاهر خوشحال و خوشبخت که در بزنگاه های حساس به دلیل عدم توانایی در ارتباط موثر با همسر/دوست چهره از پس نقاب بیرون می کشند و ماهیت خود را آشکار میسازند.
نمایش تولدت مبارک همانقدر که مفرح و دلچسب و پرانرژی و پویاست، یک آگاه باش و نهیب فرهنگی به جامعه محسوب می شود، جامعه ای که در آن اصل صداقت جایش را به تزویر و دروغ بخشیده و بازهم به دلیل عدم ارتباط موثر انسان ها، راههای جایگزین (حقه، دروغ، خیانت، نفاق و ...) پیش پای ما قرار می گیرد.
این نمایش فارغ از رویکرد آسیب شناسی تلنگر خوبی برای مخاطبین دارد و آن فاصله ی کم «مَحرم» و «مُجرم» است!
به لحاظ نمایشى شاهد یک اثر جان دار و پویا، خوش ریتم و خوش انرژى با بازیهاى خوب و باورپذیر و دلنشین هستیم. بازیگرانى که به اندازه هستند و هیچ کس سعى بر خودنمایى در آن ندارد و همه و همه به خوبى و به جاى خود و در راستاى هدف کلى متن ایفاى نقش مى کنند. طراحى ها (گریم، نور، لباس، صحنه) اقتصادى و مطلوب هستند و کارگردان با ایجاد آمبیانس دوستانه و خودمانى نشان میدهد که سعى در پیچیده تر کردن داستان ندارد. هر چند به سبب کلیدواژه هاى مستتر در متن اغلب موقعیتها (حتى موقعیت پایانى داستان) قابل حدس و گمان است اما این امر باعث نمی شود که در طول ٩٠ دقیقه به ساعتتان نگاه کنید!
پیشنهادات
- این اثر در پیش دیدگان مخاطب به خوبى راه خود را یافته و پیش میرود و نیازى به شوخى هاى جنسى و اروتیک هم ندارد (البته تعداد این شوخى ها انگشت شمار است و کاملا سلیقه ایست)
- بعضاً نمادها و نمایه ها گل درشت هستند و لذت کشف را از مخاطب دریغ مى کنند (مثال: عطر کنزو با رنگ بنفش!) ، این امر باعث مى شود تا تماشاچى از روند اتفاقات، آگاهى پیشینه داشته باشد و جا خوردن و شوکه شدن در لحظه صورت نگیرد که مى توان با کمى بازنگرى، عنصر تعلیق را عمیق تر به کار گرفت.
- خروج بازیگران در پایان کار مى تواند بعد از اعتراف کاراکتر نازنین به تماس تلفنى، در تاریکى و در امتداد صداى آژیر باشد
- (به عبارت دیگه؛ چرا وقتى صداى آژیر اومد همه مرتب و آروم و ریلکس رفتن توى اتاق؟ ماشین پلیس هم زیر تخت بود😅)
- صداى موسیقى شروع نمایش مانع از شنیدن دیالوگها مى شود
- در یکى از هرج و مرج هاى صحنه مى توان گردنبند مفقود شده را پیدا کرد.
در مجموع و پایان عرایضم، خدا قوت و خسته نباشید میگم به گروه خوب نمایش "تولدت مبارک" که براى دقایقى احوالمون رو خوب کردند و این کار پرزحمت و خوب و جذاب رو در این ایام به صحنه رسوندند🍀 دستمریزاد🍀