یادمه سر جشنواره یکی خودش رو به در و دیوار میزد تا من بلیط این فیلم رو بهش بدم....وقتی که پنج دقیقه اولش رو دیدم به خودم لعن و نفرین فرستادم چرا بلیط این یکی رو مختصا تقدیمشون نکردم....
من جشنواره بلیطش رو داشتم. دیدم صفه همه وایستادن که نوبتشون شه. گفتم کی یه دونه بلیط میخواد؟ یه نفر گفت من. منم با کمال میل تقدیمش کردم😁
این مفیدترین بخشش زندگیم بود.
من جشنواره بلیطش رو داشتم. دیدم صفه همه وایستادن که نوبتشون شه. گفتم کی یه دونه بلیط میخواد؟ یه نفر گفت من. منم با کمال میل تقدیمش کردم😁
این مفیدترین بخشش زندگیم بود.
به خدا کار خیلی خوبی کردی،من یادمه چون از سرکار میرفتم باغ کتاب دو سانس پشت هم فیلم میدیدم،همیشه سانس اول رو پنج دقیقه دیر میرسیدم...بعد اینکه جای سانس اولم خیلی خوب نبود،اما سر خون شد مامور سینما که میشناختم منو فرستاد ردیف بالا...منم حرص میخوردم که حیف این جا و این فیلم 😁
به خدا کار خیلی خوبی کردی،من یادمه چون از سرکار میرفتم باغ کتاب دو سانس پشت هم فیلم میدیدم،همیشه سانس اول رو پنج دقیقه دیر میرسیدم...بعد اینکه جای سانس اولم خیلی خوب نبود،اما سر خون شد مامور ...
منم باغ کتاب بودم اتفاقا.
وای ولی اونی که بهش بلیط رو دادم توی قیافهش یه تاسف خاصی بود که خدایا ببین کیا بلیط دارن😂😂😂