این روزها بعد از دیدن بسیاری از فیلمها احساس می کنم فریادی در گلویم است که نتوانسته ام بر سر نویسنده , کارگردان و بازیگر فیلم نامحترمشان خالی کنم که: دست از حقنه کردن مان بردارید.
اما در همین آشفته بازار هنوز آثار شریفی هستند که به درک و شعور مخاطب احترام گذاشته و وی را به مثابه ماشین مصرف کننده خزعبلات نمی پندارند.
شادروان با کمی اختلاف (بسته به سلیقه ...) جزو این فیلمهاست , فیلمی که در عین روان و ساده بودن حرف خودش را می زند, وامدار کسی نیست و ادا درنمی آورد.
شادروان در شلخته گی و گم شدن معانی کلمات ادبیات فارسی که در این دوران بشدت مد شده، خیلی ساده و مهرجویی وار از روزمرگی یک خانواده می گوید و درد و خوشی شان را بی پرده نمایش می دهد (که اگر در یک فیلم با تم طنز بازهم درد را پررنگ تر می بینیم به گواه تاریخ بیشتر رنج داریم تا هرچیز دیگر). وی در این میان بدنبال آن نیست که برای هیچ فرقه ای خوش رقصی کرده و منویاتشان را در لفافه به مغز مخاطب تحویل دهد.
فیلم طلبکارانه آدرس نمی دهد که اگر چنین بشود چنان خواهد شد, و یا در مزورانه ترین حالت بدنبال رد کردن خطوط رنگ وارنگ برای لایک بیشتر نیست.
شادروان از آن دسته فیلمهاست که ترجیح می دهم بعد از دیدنش, برای خرید در بخش دانلود قانونی اقدام کنم.