باز هنگامهی نام و ننگ است
راه بر ما تنگ است
یک نفر میافتد
یک نفر میشکند
میگریزد یک تن
یک نفر اما با پرچم جان میماند
یک نفر هست که باز
نغمهی خونین را
در تمام شبِ ما میخواند
عمر من ( عمر بی حاصل من )
گرچه کوتاه تر از آهِ من است
هم در این نیم نفس
آنکه می خواند و می ماند
همراهِ من است