این نمایش رو شنبه ۱۵ بهمن دیدم. به همه عوامل خسته نباشید میگم و تماشای این کار رو به همهٔ دوستان پیشنهاد میکنم. بازی آقای صفری و خانم پرندین
... دیدن ادامه ››
بسیار دلچسب بود. به نمایش امتیاز کامل دادم و از اینکه وقتم رو صرف تماشای این نمایش کردم کاملاً راضی هستم. خوشحالم که به نظرات اهمیت داده میشه و مواردی که عزیزان توی نظرات مطرح کرده بودن، مثل کلید و جوراب و… همه رفع شدن. نکات مثبت این نمایش بیشمارن، هرچند از نظر من چند نکته منفی هم وجود داشت. به نظر من ریتم اجرا و روایت تا حدود نیمهٔ کار بسیار خوب بود و بعد از نیمه، کمی از ریتم خارج شد و سرعت روایت تغییر کرد. امشب که من نمایش رو دیدم متاسفانه نور در مواردی همگام نبود. شوخیهای ابتدای نمایش، مثل «پِلِه» و… به پختگیِ شوخیهای ادامهٔ نمایش نبودن. متاسفانه یکی از نوازندگان خانم، در زمان اجرا از گوشیشون برای تایپ یا چت استفاده میکرد که بسیار زننده بود. بازیگرانی که در لحظه مشغول اجرا نبودن و در دو طرف نشسته بودن، و نوازندگان محترم، چند مرتبه صحنه رو ترک کردن و دائماً در رفت آمد بودن، تا حدی که من تصور کردم شاید این رفتوآمدها کنشمند هستن و خطِ داستانیِ موازی در جریان هست! بارها «کاراکتر بِرِکینگ» برشتی در نمایش دیده شد و بازیگر کنار نقشش ایستاد که عموماً بهجا و بامزه بودن، ولی در مواردی فقط دستاندازی برای پیشروی سیال و خوشریتم اجرا ایجاد شد. در ابتدای نمایش، بعضی از لاینها بارها پشت سر هم به طور سکتهآوری تکرار شدن که به نظر من نمیتونست ابزودیست باشه و تنها به «تمپو»ی کار لطمه میزد. میشه گفت که این نمایش چند داستان به هم مرتبط رو روایت میکنه، که داستان اول بسیار خوشپرداخت و پرجزئیات، و داستانهای بعدی خیلی «فِلَت» و کوتاه و کمجزئیات هستن. و در ابتدای نمایش، ما یه پیشدرآمد از انتخاب بازیگر جایگزین برای کاراکتر خاتون میبینیم، که چراییِ وجودش برای منِ مخاطب نامشخص، و ضعیف و تصنعی بودنش ناامیدکنندهست. از بازی خانم حجازیمهر انتظارها بالاتر از اینهاست؛ و صرفنظر از تپقهای فراوان (به نسبت حجم کم دیالوگشون) که برای هر کسی ممکنه پیش بیاد، به نظر من بازیگرِ نقش خاتون، به عنوان زنی روشنضمیر و فرزانه، باید حداقل جملات و کلمات رو با فارسی شیوا و سلیس، و نه شتابزده و اصطلاحاً «خودمونی» ادا کنه. گروهی از بازیگران که در دوطرف نشسته بودن، گاهی مثل «گروه همسرایان» با آواز همراه میشدن (مثل قسمت مرا ببوس) و با موسیقی همراهی میکردن (مثل بشکن زدن)، و گاهی هیچ همراهی با آواز یا موسیقی نداشتن. به نظر من این نفرات میتونستن بسیار کنشگرتر و کمتر منفعل باشن، و غیر از در و پنجره بودن و… ازشون بهتر کارایی گرفته بشه. از آقای یوسفی عزیز هم که تقریباً به همهٔ نظرات پاسخ دادن تشکر میکنم و برای این کار خوب و قوی خداقوت میگم، و بهشون پیشنهاد میکنم که، به دلایل مختلف و فراوانی، به نظرات پاسخ یکسانِ کپیپیستشده ندن؛ یه «مرسی ولی من اهمیتی نمیدم» محترمانهای توی این نوع رفتار هست:-)