مهدی صفاری نژاد
پژوهشگر و مدرس دانشگاه (مدرس تازه اخراج شده)
اجرای نمایش در ایران به کارگردانی میرعلیرضا دریابیگی بعنوان نهمین ریختار از
... دیدن ادامه ››
ریختارهای نه گانه تماشاگانی
چکیده :
تآتر دارای گونه های مختلف در جغرافیا و فرهنگهای متفاوت جهان است و دارای ریختارهای تماشاگانی متفاوتی است و ریختارهای بومی در هر منطقه به نسبت آن چه که از بیرون آن محیط وارد می شود ، سنتی به شمار می آید و در صورتیکه فراگیر شود تبدیل به گونه ای ملی می شود.
ناظرزاده کرمانی در کتاب "در آمدی بر نمایشنامه شناسی " ریختارهای نمایش های ایرانی را به نه گونه " نمایشگری آیینی "، "نمایشگری کاروانی " ، " داستانگوهای نمایشگرانه – نقالی- " ، "نمایش های گذرگاهی –معرکه گیری- "، " سوگ رنج های دین سروان – تعزیه- "، " خندستانی – تقلید- " ،" عروسکی " ، باختری سان " و " درآمیزی" تقسیم می کند.
دریابیگی ، یکی از کارگردانانی است که در اجرای نمایش برگرفته از گتاب گهربار نمایش در ایران استاد بهرام بیضایی از چند ریختار تماشاگانی " داستانگوهای نمایشگرانه " ، " سوگ رنج های دین سروان " و "خندستانی " و شیوه دیالگ نویسی " باختری سان " بهره برده است و در گونه " درآمیزی" جای می گیرد .
کلمات کلیدی : فرهاد ناظرزاده کرمانی ، میرعلیرضا دریا بیگی، ریختارهای تماشاگانی ، نمایش در ایران ،سیاهبازی، نقالی، تقلید، تعزیه
مقدمه :
کارگردان با چیدمانی که در نظر گرفته است دو نقش پوش مرد و زن با هم در مورد نمایش های ایرانی گفتگو می کنند و با اشاره به مطالب نگارش شده در کتاب نمونه هایی را به نیوشندگان نشان می دهند و به اجرا می روند
در این نوشتار آن ریختارهایی را که استفاده شده است مورد به مورد بررسی می کنیم.
1-1 داستان گویی های نمایشگرانه
نقالی به معنای روایت کردن قصه توسط یک نفر برای جمعی که مخاطب حرف او هستند می باشد و گاه نقال ها از پرده ای نقاشی شده از واقعه ای استفاده می کردند و قصه را با اشاره به آدم های پرده روایت می کردند . در ابتدای نمایشنامه آمده به مانند پرده های درویشی نقاشی شده آدمهای نمایش در انتهای صحنه نشسته اند . حضور تمامی آدمهای پرده ی نقاشی پیروی شده که همزمان همهی تصاویر پرده ناظر بر عمل یکدیگر هستند و می توانند به اقتضای نمایش، گفت و گو نمایند ( فتحعلی بیگی 9:1383) .
نقال به عنوان راوی قصه در همه صحنه بعنوان تماشاچی حضور دارد و در اتفاقات دخالتی نمی کند فقط به فراخور احتیاج با آدم های بازی وارد گفتگو می شود در این اجرا از پرده خوانی استفاده شده و به گونه ای دیگر و به جای پرده ی نقاشی و نقش پوش ها آن قصه را نمایش می دهند .
2- نمایش شبیه خوانی
از زمان صفویه به بعد و اوج گیری تعزیه در ایران گروه های تعزیه برای اجرا داشتن در تمام سال سراغ داستان های دیگه ای به غیر از واقعه عاشورا و محرم الحرام رفتند در این اجرا به یه بخش پشت خیمه اجرا می شود و چه موافق خوانی جوان و خوش صدایی نقش پوشی حضرت عباس (ع) را اجرا می کند و در ادامه به سراغ شبیه مضحک می رویم و قصه ی مردن عنتر یزید که در تاریخ خوانده ایم را به خوبی به نقش پوشی های خوب و اشعار خوب و گفتگو های خوب اجرا می شود که این در هیچ کتاب شبیه خوانی و هیچ نسخه ای تا کنون نبوده است و نو نوشتهی سیاه جوان این نمایش یعنی مهدی ملکی بوده که آقای کارگردان با تمهید این قسمت را به اجرا در آورده است .
3: تخت حوضی
از گونه های نمایش های شادی آور مورد هفتم خندستانی های سنتی است . در این گونه نمایشی تقلیدچی ها با تقلید رفتار و گفتار و تغییر لحن و انتخاب حرکات خاص خودشان برای راه رفتن و حرکت کردن فضای خنده آوری را ترتیب میدادهاند و در این میان سیاه بازی جایگاه ویژه ای دارد و تقریبا تمامی شگردها وتکنیک های سایرانواع نمایش های شادی آور سنتی را در خود دارد .
نقش «سیاه » که نوکر و غلام خانه زاد است . سیاه بازان باتقلید از اهالی خانه واغراق دراین خصیصه «زبان برگردان » ویژه خود رابه وجود آورند که درآن باجابجایی کلمات و واژه ها ومعناها به همراه فشردگی یا گسیختگی کلمات روبرو هستیم ،ضمن اینکه تکنیک ها گاهی با «کودن نمایی» نیز آمیخته می گردد و به صورت عمدی به عنوان شوخی مغرضانه صورت می پذیرد.
در این اجرا شروعش با پیش پرده خوانی و جمعی خوانی در بیرون سالن اجرا شروع می شود و نقش پوش سیاه – مبارک- با دیگران اشعار را میخوانند و تماشگران را برای دیدن اجرا آماده تر می کنند .
در خود اجرا نیز یک تکه سیاه بازی داریم که با بهره گیری از اجراهای لاله زار یک قسمت سیاه بازی اجرا می رود و نقش پوش ها به خوبی از عهده ی اجرا آن بر می آیند.
4- نمایش های عروسکی
در یک بخش نمایش ما شاهد مجلس صندق بازی هستیم و که به خوبی اجرا شده است و تمهید کارگردان برای استفاده از این گونه به جای خیمه شببازی که عروسک های نخی دارد خود هوشمند است که به مخاطب ها اشاره می کند گونه های مختلفی در نمایش های عروسکس ایرانی موجود است.
4 - تماشاگان باختری سان
هشتمین مورد است بدین معنی که نمایشگرهای ایرانی با استفاده از ساختمایه های تئاتر فرنگی در نمایش هایشان نمایش نگاشته و به صحنه برده اند . کارگردان در متن روایی نوشته شدهاش با دیالوگ نویسی به شیوه ی غربی ها نمایشنامه را به زیور طبع آراسته است .
4-1 دیالوگ
دیالوگ یکی از ابزاری است که نویسنده برای خلق فضا، زمان، مکان، شخصیت و پیش برد حوادث در اختیار دارد. عنصر دیالوگ مهمترین وسیله برای شخصیت پردازی و پیش برد خط داستان است .
ازآنجایی که اصول روایت بر پایه تعریف کردن و نقل قول است لذا این پژوهش اصطلاح (گفته پردازی) را بهجای دیالوگ به کارمیبرد.
دیالوگ ها در اثر روایی به کمک روایت راوی و تصویر دهنی برای روایت شنو کامل میشود. در آن حرکت رفت وآمد بین زمان عمل روایت و زمان کنشها فصایی را به وجود میآورد.
دیالوگ ها در نمایشنامه روایی به دو شکل انجام میشود:
4-1- 1 دیالوگ راوی : رویدادهایی که درگذشته اتفاق افتادهاند واز زبان راوی بیان میشود.
2- دیالوگ بازیگران : رویدادها توسط راوی - بازیگر که شامل اندیشه، گفتار و ادراک حسی وعمل میباشد. این نوع از دیالوگ یر میزان همدلی خواننده با بازیگران تاثیر میگذارد.
بخش زیادی از دیالوگ ها بر اساس گذشته نویسی شکل میگیرد گذشته گویی به سه شکل در
نمایشنامه روایی نگاشته میشود.
الف-تک گویی ب-تنهاگویی ج-دیالوگ
4-2 -1 مونولوگ (تکگویی)
تکگویی دیالوگی طولانی بدون قطع و پیوسته است که راوی و یا بازیگر آن را تنها یا در حضور بازیگران دیگر نمایش بیان میکند و به این وسیله مخاطب ( روایت شنو) را از اندیشهها، اطلاعات بازیگران، حوادث، توضیحات صحنه و حالات خود و بازیگران دیگر آگاه میسازد.
نتیجه گیری
با توجه به بررسی سه گونه ی نقالی ، شبیه خوانی ، تخت حوضی و شیوه ی نگارش دیالگ ها به شیوه ی نمایش های غربی می توان اجرای نمایش در ایران را در مورد نه 9یعنی در هم آمیزی جای داد و این حرکت نیک را نقطه ی شروعی برای نگارش دیگر نمایش هایی که بتوان کتاب های نگاشته شده را بدین گونه به تصویر کشید.
اینها همه به یک طرف استفاده از تصاویر در سقف تماشاخانه که هم پای اجرای اجراگران بود و تصویرهایی که روی بوم کشیده می شد ، خداقوت دارد.