نگاه علی رضا نراقی به نمایش اپرای شیپور
منتشر شده در سایت ایران تئاتر
دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
....................................
نگاهی به نمایش «اپرای شیپور» نوشته و کار فریدون ولایی
پایانِ وهمِ شیرینِ قدرت بیقدرتان
اپرای شیپور
علیرضا نراقی: نمایش «اپرای شیپور» به نویسندگی و کارگردانی فریدون ولایی مدتی است که در سالن چهارسو تئاتر شهر به صحنه رفته
... دیدن ادامه ››
است. نمایشی ضد جنگ و انتقادی درباره رویارویی دو گروه نظامی فرضی بر سر یک جزیره فرضی که از قضا نامی کنایهآمیز و برای ما خاورمیانهایها قابلشناسایی دارد؛ «میدل ایسلند». نمایش در عین انتزاع و قراردادی بودن در همه ارکان معنایی متن و اجرا با زمانه و جغرافیای خود پیوندی انضمامی و بنیادین دارد. «اپرای شیپور» نمایشی است که با ترکیب انتزاع متنی و فانتزی اجرایی و سبک کمدی بزنوبکوب و نشانههای کلامی و صحنهای نوعی بازی و نمایشگری مضاعف را به درون واقعیت مفروض تماشاگر میبرد و اتصالی نو میان مخاطب با وضعیت سیاسیاش ایجاد میکند. نمایش آشکارا با دغدغهها و مصائب سیاسی امروز منطقه ما درگیر میشود و به شکلی تئاتریکال تلاش دارد تحلیلی از این وضعیت ارائه کند.
یک زمین سبز؛ جزیرهای که بر سر مالکیت آن جنگ است و همچون یک میز بیلیارد است که برنده آن هنوز روشن نیست. جنگندهها همان توپهای گرد و روان بیلیارد هستند و چوب بازی همان واقعیت و فضای مجازی است که بازی را به گردش درمیآورد
یک زمین سبز؛ جزیرهای که بر سر مالکیت آن جنگ است و همچون یک میز بیلیارد است که برنده آن هنوز روشن نیست. جنگندهها همان توپهای گرد و روان بیلیارد هستند و چوب بازی همان واقعیت و فضای مجازی است که بازی را به گردش درمیآورد؛ همان رسانههای خبرسازی که بازی را حجم و شکل میدهند و البته همواره زنده نگه میدارند و اجازه نمیدهند گردش جنگ توقف پیدا کند؛ اما دستهایی که بازی میکنند نیز پنهاناند، قابلشناسایی نیست، عاملیت از آن آنهاست که از دسترس ما و رزمندهها دورند؛ اما در طول نمایش سربازان خوشخیال و دوستداشتنی، خیال و سودای تصاحب عاملیت پیدا میکنند؛ در جستوجوی زندگی، نزدیکی و دگرگون ساختن بازی. این شاید توصیفی فشرده است از جهان نمایش «اپرای شیپور» که یک کمدی فانتزی است که با آشوب در صحنه، تصویری متفاوت از دنیای آشفته ما میسازد.
نمایش یا همان جنگ میان دو گروه نظامی، نظمی است تحمیلی اما نیروی آنارشیستی انسانهای نظمگریز در برابر این نظم برساختی میایستد. تیپهایی که هم گویای سلسلهمراتب نظامی در جنگ هستند و هم گروههای کلیشده اجتماعی را نمایندگی میکنند، در مقابل هم قرار گرفتهاند و جنگ و ماندگاری در آن همچون صوتی گوشخراش بهطور مداوم به آنها یادآوری میشود؛ و اگر این یادآوری شوم نباشد، آنها جای جنگیدن با هم پیوند میخورند و زندگی را بهعنوان نیروی مقابل جنگ شکل میدهند. در حقیقت در این دوگانهای که «اپرای شیپور» میسازد، نظم نیروی جنگ یا همان مرگ است و آنارشی و گریز از نظم نیروی زندگی و سازندگی. امکان رهابخشیای هم که نمایش ارائه میکند همین است که شاید این جنگندهها بتوانند به جای فرمانبرداری، زیر میز بزنند، با هم مهربانانه زندگی کنند و جزیره را مال خود سازند؛ آنها میخواهند همچون قدرت بیقدرتان در برابر بالادستیهای خود و دستان زورگویش ابتکار عمل را به دست گیرند؛ اما گویی فراموش کردهاند که آنها تنها چند گوی غلتان هستند که بهواسطه مهره سفید و چوبها و دستهای نامرئی تکان میخورند و اگر مهره سفید را بیرون کنند، دیگر چوب و دستی هم نخواهد بود، حرکتی هم در کار نخواهد بود و دیگر میز بیلیارد یا همان جزیره هم به کار نخواهد آمد و این پایان قدرت شیرین بیقدرتان است. قدرتی که در ذهن شیرین است اما درنهایت ایدهای ذهنی است، درنهایت ابتکار عمل در دستانی است که آنها از دیدن و درکش عاجزند.
جزیره در آب غرق خواهد شد و سربازان خوشخیال حتی همچون خاطرهای محو در ذهن جزیره باقی نخواهند ماند.
طبیعتاً این جهان فانتزی با تیپهای سادهشدهاش را ولایی در قالب موقعیتهایی کمیک پیش میبرد، اما این کمدی، یک کمدی بزنوبکوب است که گاه مفهوم را در لحظات خود مستحیل میسازد
طبیعتاً این جهان فانتزی با تیپهای سادهشدهاش را ولایی در قالب موقعیتهایی کمیک پیش میبرد، اما این کمدی، یک کمدی بزنوبکوب است که گاه مفهوم را در لحظات خود مستحیل میسازد؛ گاه در تیپسازی و رفتن به درون طعنههای روز و خنده گرفتن از مخاطب افراط میکند و البته در میزانسن آنچنان هم شستهرفته و تروتمیز نیست. بخشی از این عدم پاکیزگی میزانسن و اغتشاش صحنهای به آن آنارشیسم درونی و آرمانی نمایش بازمیگردد، به جنگ که در منظمترین حالت هم مخل نظم و موجد آشفتگی است؛ اما درهرحال نباید بازنمایی اجرایی ایده تبدیل به نقصی اجرایی شود و خود اجرا را از یکدستی و روندی فکرشده بیرون کند. اتفاقی که گاه به لحاظ کیفیت اجرایی به نمایش «اپرای شیپور» لطمه زده است؛ اما تمام این نواقص مانع ارتباط و اتصال تماشاگر با کار و ایده درونیاش نشده است و این در موفقیت نمایش مهمترین نکته است.