سلام، چقدر آشناست درد و رنجی که در این نمایش دیده و شنیده میشه و چقدر شبیه به این روزای مملکت ماست. چقدر تکرار میشه این ظلم و ستم و دیکتاتوری در تاریخ ایران. دمتون گرم، خسته نباشید میگم به جناب نادر فلاح و گروهشون. من این کار رو خیلی دوست داشتم و تاریخ رو از زاویهی کابوس های دهخدا دیدم و درد کشیدم. بازی ها رو هم دوست داشتم. بازی گرم نقش دهخدا و آرامش در عین اضطرابش رو دوست داشتم. بازی اون سرباز کرمانی رو، هر دو بازیگرش رو دوست داشتم. خیلی شیرین بودن. دکتر فاطمی هم که دیگه جنتلمن کار بودن و منولوگ ها و دیالوگها رو بسیار روان میگفتن و آواز هم که بسیار عالی خوندن و کلی کیف کردم... دمتون گرم... خسته نباشید... به امید روزای خوب...