نوح
بیایید زور بزنیم نوح را با حوادث واقعی تاریخ انطباق بدهیم.
واقعه ای مشابه طوفان نوح از آنجا که در آثار و کتاب های باستانی متعدد پنج هزار سال قبل مانند گیل گمش آمده است مانند ابراهیم،یوسف،موسی وسلیمان فاقد سند تاریخی نیست و قابل توجه است.
از آنجایی که سرخپوستان بین دوازده تا سی هزار سال قبل از سیبری و چین از طریق تنگه برینگ به آلاسکا آمریکا رفتند و چون سرخپوستان حداقل دوازده هزار سال قبل رفتند و آنها هم در افسانه ها و اساطیر خود دارند که در کتاب های کارلوس کاستاندا و امثال هم آمده است پس باید طوفان نوح را حداقل دوازده
... دیدن ادامه ››
هزار سال قبل بدانیم . چون اگر بگوییم پنج هزار سال قبل بود آنزمان سرخپوستان چگونه از واقعه مطلع بودند چون آنها دوازده هزار سال قبل از آسیا خارج شدند.
از طرفی چون انسان خردمند برخلاف سایر گونه های بشر که مانند دیو شاهنامه یا اجنه توصیفشان هست یعنی سایر گونه های بشر صرفا مانند انسان راست قامت هستند و مانند کولی ها در طبیعتند صرفا غذا و پوشاک دارند بدون اسب و سگ و کشتی بزرگ و علم پزشکی و نظایرش در برابر سیل و زلزله و امثال هم ایمن نبودند از دوازده هزار سال قبل به طرز نامشخصی سایر گونه ها ی بشر بجز انسان خردمند از بین رفتند.
از طرفی دانشمندان میگویند انسان خردمند فعلی با کشتی بزرگی که جمعیتی کمتر از هزار نفر داشت و احتمالا حیوانات و گیاهان و دانه های مختلف با خودش حمل کرد چون نمیدانست چه مدت در دریا میماند از قاره آفریقا، بالاجبار بدلایل مانند خشکسالی یا طوفان خارج شد و از طریق دریای سرخ وارد سرزمین های در محدوده فلسطین تا یمن فعلی شد. که این یافته های باستانی نزدیکترین شباهت به کشتی نوح دارند.
از طرفی هم شهر اریحا فلسطین با قدمت یازده هزار سال،قدیمی ترین شهر یافته شده توسط بشر است،انگار قبلش هر چه بود یا نابود شد یا شهرهای آن خشکی ها الان زیر دریاها هستند مانند شهر گمشده اتلانتیس
فرض کنیم سایر گونه های بشر دوازده هزار سال قبل با طوفان نوح از بین رفتند و کشتی نوح هم از دریای سرخ گذشت و در آسیا نشست و انسان خردمند کنونی سرنشینان آن کشتی نوح مانند هستند که در سایر قاره ها پخش شدند.
از طرفی طبق نظریه داروین و همچنین مذاهب و نظریه تاکنون پذیرفته شده توسط دانشمندان ، انسان های ابزار ساز و دارای آتش آشپزی از بیست میلیون سال قبل بودند که شامل انسان خردمند و انسانهایی شبیه دیو شاهنامه و اجنه بودند ولی نسل انسان خردمند کنونی حاصل از فرگشت یا همان تکامل بشر از بیست میلیون سال قبل تا سیصد هزار سال پیش، طبق گفته دانشمندان ،از سیصد هزار سال قبل از یک نژاد در آفریقاست که طبق گفته مذاهب
و نظریه داروین آن را میتوانیم آدم و حوا بنامیم.
یا شاید آن گونه حاصل از فرگشت در حوالی بیست میلیون سال قبل که نوعی میمون شامپانزه ایپ ، تبدیل به انسان خردمند شد را اولین آدم و حوا باید بدانیم. هر چه باشد انسان های کنونی بشر همگی از یک نژادند و از شاخه گونه انسان خردمند هستند و در جهان امروزی، دو نژاد از انسان نداریم پس نژاد پرستی هم بی معناست.
پی نوشت :
انسان ماهر با صنعت ابزار سنگی قدیمی الدوایی در تنگه اُلدُوای که تنگهای در شمال تانزانیا و دریاچه تورکانا کنیا است، شناخته میشود. آنها به احتمال زیاد از این ابزارها برای شکار و به دست آوردن پوست جانوران استفاده میکردند. پیش از این تصور میشد که انسان ماهر نخستین جد انسانی است که از ابزارهای سنگی استفاده کردهاست، اما جنوبیکپیها نیز با ابزارهایی همراه بودهاند، مانند جنوبیکپیهای گارهی که مربوط به ۲٫۶ میلیون سال پیش هستند، صنعت ابزار سنگ ۳٫۳میلیون ساله لومکوی (نام منطقهای در کنیا)، و برخی شواهد نشاندهنده وجود ابزاری مربوط به حدود ۳٫۴ میلیون سال پیش میباشد که برای قصابی و شکار مورد استفاده قرار میگیرد.
تصور میشود که ابزارهایی که توسط انسان ماهر استفاده میشد در ابتدا به جای جلوگیری از شکار شدن یا برای شکار کردن، برای تمیز کردن بودهاست، برای مثال برای جدا کردن گوشت از لاشه (فرضیه لاشخور). ممکن بود آنها با لاشخورهای دیگر مواجهه شوند که لاشهها را از شکارچیان کوچکتر محیطشان مانند شغال یا یوزپلنگ به سرقت برده باشند. میوه نیز احتمالاً یکی از مؤلفههای مهم رژیم غذایی بوده چرا که با قرار گرفتن مکرر دندان در معرض اسیدیته موجب فرسایش دندان میشود.
انسان ماهر غالباً به عنوان اجدادِ گرسیلها یا انسان کارورز شناخته میشوند که خود اجداد انسان راست قامت هستند.
.
.
.
تاریخ ۱۹ ژوئیه ۲۰۰۱ یک سنگواره جمجمه با پیشینهٔ ۷ میلیون سال زیر شاخه ساحلمردم چادی با نام مستعار تومای به معنای امید به زندگی در چاد در قاره آفریقا شناسایی شد. این سنگواره ممکن است قدیمیترین سنگواره یافته شده از انسانتباران باشد
تفاوت میمونهای انساننما بیست میلیون ساله با میمون
میمونهای انساننما دم ندارند.
میمونهای انساننما بهطور کلی بزرگتر از اکثر نخستیسانان هستند (همانند بیشتر قانونها این قانون دارای استثناءهایی میباشد، برخی میمونها بیدم هستند و بعضی بزرگ).
گیبونها که میمونهای انساننمای کوچک هستند از بعضی از میمونها کوچکتر هستند.
میمونهای انساننما بیشتر بر بینایی تکیه دارند تا حس بویایی و دماغهایشان پهن و کوتاه است.
میمونهای انساننما توانایی ساخت ابزار و استفاده از زبان را دارند. همچنین آنان زندگی اجتماعی پیچیده و توانایی فکر کردن و مسئله حل کردن را دارند
انسانواران جانورانی هستند که به انسان بیشترین شباهت را دارند. گروههای خونی و بیشتر بیماریهای آنها شبیه انسان است. این جانوران مغزهای بزرگی دارند اما حتی مغز گوریل نیز تنها حدود نصف مغز انسان است. بوزینهها بر خلاف دیگر میمونها دارای دم نیستند.
شامپانزه دم ندارد و اندامش شبیه انسان است با این تفاوت که به جای ۱۲ جفت دنده که در انسان وجود دارد این حیوان ۱۳ جفت دنده دارد. در هر پایش دو انگشت شصت وجود دارد که در طرف مقابل هم قرار دارند که به وسیله آن میتواند هر جایی را که میخواهد به دقت بگیرد
شباهت ژنتیکی با انسان بر پایه پژوهشهای دانشمندان دانشکده پزشکی دانشگاه ایالتی وین در دیترویت آمریکا، انسان و شامپانزه ۹۹٫۴٪ شباهت ژنتیکی دارند. این شباهت به اندازهای است که باید شامپانزه را در رده هومو یعنی ردهای که انسان به آن تعلق دارد قرار داد. شباهت انسان و شامپانزه به اندازه شباهت اسب و الاغ است. با این حال دیگر دانشمندان شباهت ژنتیکی شامپانزه و انسان را ۹۵٪ میدانند و آن در گروه هومو نمیگذارند
شباهت بین غذا و ابزار چینی ها با شامپانزه
چینی ها بیشتر از بامبو و نی استفاده میکردند و سوسک و حشرات میخورند.
شامپانزهها در بسیاری از موارد از ابزاری دقیق و حساب شده برای بدست آوردن خوراک خود استفاده میکنند. برای نمونه میتوان از ساخت نیهای بلندی نام برد که با وارد کردن به لانهٔ مورچهها و موریانهها، آنها را شکار و غذایی سرشار از پروتئین را به سادگی به دست میآورند. روش کار هم بدین صورت است که، نیهایی با شکل و اندازهٔ مشخص توسط شامپانزه ساخته و سپس از مدخل لانه، وارد لانهٔ مورچهها یا موریانه میشود و آنها که فکر میکنند دشمنی به لانه وارد شده، نی را گاز میگیرند و سپس شامپانزه با بیرون کشیدن نی، غذایی عالی به دست میآورد. این نمونهای از استفاده از ابزار به شکل هوشمندانه توسط شامپانزه هاست. شامپانزه نشان میدهد که قادر به درک بالای مطالب و حتی تفکر و ابزارسازی است. این استفادهٔ دقیق از ابزار مشخص میکند که فقط گونههای هومو ابزار ساز نبودهاند.