با کلی ذوق بلیط این نمایش رو خریدم و کلی حس و حال خوب و اشتیاق داشتم که این نمایش رو ببینم
اجرای ما قرار بود ساعت 20:15 باشه که ساعت 20:45 راهی سالن شدیم
فضای سالن بسیار سرد بود (با وجودیکه پالتو تنم بود بازم بسیار سرد بود)
در طول اجرا چندین بار درب سالن باز شد و خیلی مواقع شما صدای اجرای سالن های دیگه رو با صدای بلند میشنوید.
برعکس بقیه نمایش ها و تئاتر ها که با یه استقبال خوب از طرف سالن و عوامل همراه هست، خبری از استقبال نبود
در پایان اجرا معذرت خواهی بابت تاخیر انجام شد
حسی که تو سالن بود بیشتر ببیننده ها دوستان و آشنایان بازیگران بودن، یعنی مدام با خودم فکر میکنم این امتیاز بالا به همین دلیل هست؟ و موضوع دیکه کلی صندلی خالی با این امتیاز خیلی
... دیدن ادامه ››
در تناقض هست.
اجراهای بعضا خوب، نقش اول مرد و خانمی که وجدان یا ذات بازیگر مرد بود
اما:
اسم نمایش هیچ ربطی به موضوع نداشت
دیالوگ هایی که رو به مخاطبین بیان میشد، خیلی خام بودند (اصلا بیان نمیشدن بهتر بود)
بازیگران خیلی تپق میزدن
داستان خام بود و هیچ تاثیری روی من بیننده نمیذاره و اگر قراره با این داستان واقعی تلنگری به من وارد بشه، خب این اتفاق نمیفته
واقعا ایده رستوران از کجا اومد؟ به چه دلیل؟
دو تا پلیس با بازی بد، چه تاثیری توی روند نمایش دارند؟ با کلی هجو گویی راجع به این خانواده!
یکی دو تا گارسن که حذفشون کنیم هم هیچ تاثیری روی نمایش نداره
هیچ ارتباطی بین وقایع نیست
خیلی دلم میخواست بیام و بگم چه نمایشی، عجب داستانی و .... ولی واقعا خبری از این چیزا نبود
این حس بیهوده بودن و بی ربط بودن نمایش وقتی بیشتر میشه که شما زندگی نامه فردی که داستان بر اساس زندگیش نوشته شده رو میخونید.
من که نه خوشم اومد و نه توصیه میکنم ولی امیدوارم دیگران لذت ببرند و البته امیدوارم عوامل روی اجرا و داستانشون بیشتر کار کنند و موفق تر باشند