نمایش ظلم آباد نمایشی تلطیف شده از یک تراژدی تلخ است که هرچه تلاش کنیم آن را ندید بگیریم باز هم نمیتوان.
اینکه کارگردان و نویسنده توانستند از دل یک تراژدی تلخ یک داستان با مایه های طنز بیرون بکشند نشان از خلاقیت آنان است اما در این بین چیزهایی وجود دارد که به نظر ضعف کار محسوب میشود
اول آنکه ما در این نمایش نشانههایی از زندگی جنوبی میبینیم اما آدمهایی را میبینیم که تنها به لهجه جنوبی صحبت میکنند و به هیچ عنوان حتی زندگی جنوبی را از نزدیک ندیدهاند. به همین خاطر زندگی در بین آنها در جریان نیست
دوم آنکه در طول نمایش دیالوگها قربانی لهجه ظاهراً جنوبی بازیگرها شدند و گاهاً به سختی میتوان تشخیص داد که یک بازیگر در جمله قبلی چه چیزی گفت
و سوم آنکه انگیزه برخی از حرکات روی صحنه برای مخاطب و احتمالاً بازیگر گنگ و مبهم بود مثلاً زمانی که دختر خاله امیر به خانه محمد آمد تا فیلم گوزنها را به او بدهد محمد در گنجه به دنبال چه چیزی میگشت. قطعاً که کارگردان به این لحظات اشراف داشته اما بازیگر نتوانسته به قول تئاتریها برای خود یک اگر جادویی پیدا کند
و در انتها خسته نباشید میگویم به تیم خوب ظلمآباد
این کار قطعاً و حتماً ارزش دیدن دارد
ثبت شده به تاریخ ۲۲ ۹ ۱۴۰۲ و اجرای چهارم ظلم آباد