اجرای متمرکز و جسورانه ای بود.
به این معنی که در انتخاب نور، موسیقی و سایر عناصر میزانسن اثر به سمت مینیمالیسم حرکت کرده بود.
حضور بازیگران و انتخاب اکت و عمل صحنه ای هم در همین مسیر حضور داشتند.
چنین روندی فضایی رو میسازه که بسته به حال و هوای نمایشنامه ( ترس خشم، خنده و...) معمولا در سکوت ها خودش رو نشون میده. انباشتی از حال و هوای نمایشنامه بدون اینکه کلامی بر زبان بیاد خودش رو به مخاطب نشون می ده.
نکته ی گفته شده تا حدود زیادی در اثر مشهود بود، اندازه ی سکوت ها رعایت شده بود, مخاطب همراه و درگیر می شد اما انرژی انباشت شده در صحنه ی پایانی به میزانی نبود که وقتی دیالوگ مشتمو ببوس بیان میشه من مخاطب رو متاثر کنه.
شاه گل اثر همینجاست مشتمو ببوس.
اصطلاحا می گن کار چک آخرو نزد یا اگر زد آروم زد.
آقا اون مشتو بزن 😀