خسته نباشید میگم خدمت تمامی دوستان و عزیزانی که برای این اجرا زحمت کشیدند، نمایش جالبی بود اما بنظر من اگر کار قراره فرم داشته باشه باید کارگردان فرم رو بلد باشه یا از یه پرفورمر کمک بخواد که حرکتها مناسب صحنه و پخته و معنادار باشند، اما من حدس میزنم سوادی در پشت کارهای فرم نبود و کسی که حرکات و معناها رو بشناسه به راحتی متوجه ضد و نقیض بودن حرکات و معنی نمایش میشه.
مورد بعدی که در فرم ناپخته به وجود میاد شلختگی روی صحنه است که متاسفانه این شلختگی دیده میشد.
از طرفی تعداد پرسوناژ به اندازه کافی بالاهست و کارگردان باید مراقب این شلخته شدن و از دست نرفتن قصه باشه. و این باعث میشه که قابلیتهای بازیگران که بعضیهاشون واقعا حرفه ای هستند به چشم نیاد.
مثل یه سیاهی لشگر هِی از این طرف به اون طرف میدویدند، ایده نورپردازی جالب بود اما این روزها خیلی مد شده و تو نمایشهای دیگه هم دیده میشه.
من اکثریت افراد این نمایش از دوستانم هستند ، حتی کارگردان اما میخوام نقدی که میکنم نقد سازنده باشه، از اونجاییکه من در جریان تمرینات سخت و تلاشهای بی دریغ عوامل این اجرا از ماهها قبل هستم و میدونم که قابلیتهای خیلی بالایی دارند و تلاش خیلی زیادی کردند اما متاسفانه بعلت زیاد بودن پرسوناژ یا همزمان حرف زدن دو سه نفر باهم، تواناییهای افراد توانمند به چشم نیامد و حسی که به من دست داد این بود که زمانی که رئیس با رنگ و لباس متفاوت وارد صحنه میشه میل به جلب توجه در بازی خودش داره و کاش این کار برای بازیگران هم انجام میشد. 🥺
اما در خصوص متن و قصه 👌👌 یعنی یه جاهایی یه دیالوگهایی بود که من واقعا جگرم خنک میشد، حتی یکی دوبار انقدر احساس خوبی بهم دست داد که یه نفس عمیق کشیدم حتی بغل دستیهام هم همینطور….
در انتها کاش پایان امیدوارکننده ای داشت ✌️