در خلاصهی نمایش نوشته بود : او ۴۸ ساعت بیقرار و کلافه است و ما باید انچه او میبیند را ببینیم ولی فکر نمیکردم عینِ ۴۸ ساعت رو با دیتیل باید ببینم ! کافی بود خلاصهای از آن را بهمون نشون میدادید! گاهی هم اشارهای برای درک موضوع کافیست …
شروعش طبقِ روالِِ شهرزاد با تاخیر بود و گویی پایانی برای نمایش در نظر گرفته نشده بود ! اونقدر کشدار و تکرار مکررات ادامه پیدا کرد که بعضیا سالن رو ترک میکردن و بقیه هم خندههاشون تموم شده بود و به کسالت و موبایل بازی و گفتگو میگذشت (تایم نمایش خیلی بیشتر از اون چیزی بود که درج شده)
در مجموع اصلا سلیقهی من نبود و نفهمیدم بیماری شیزوفرنی رو به سخره گرفته بودن یا چی ؟ هیچ انسجامی نداشت و درنیومده بود ! کلا انگار تئاتر آزاد میدیدم (هم بلحاظ اجرا و متن و هم بلحاظ مواجههی مخاطبین )
گاهی دلم برای تئاتر دیدن تنگ میشه و با اشتیاق به سالن میرم و دیگه اکثر مواقع با پشیمانی و یاس سالن رو ترک میکنم
این نیز گذشت …😔