من امشب به معنی واقعی یه نمایش دیدم اول بگم که چقدرررر همه خوب بودن ، اقای عثمان که تا لحظه ی اخر تو چشماش خشم و درد و میدیدی ، جاسمین دوست داشتی با اون تیپ و استایلش ، اقای قاچاقچی که تا لحظه ی اخر فقط میخواست یکی دوستش داشته باشه به عنوان انسان ، حتی خانوم بلوبری که با هر زنگ اتاق ابی اشفته میشد ، نمایشنامه و فضای کلی هم اونقدر برام جذاب بود که دلم میخواست بیشتر از هر کدوم از شخصیت ها بدونم و پایان بندی هم غافلگیری قشنگ داشت و درگیرم کرد که فکر کنم آیا هر کدوم حق رفتن به اتاق ابی رو داشتن یا نه ، در کل خسته نباشید میگم به تیم