«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
شیرین بود ، دوست داشتنی ، دوتا بازیگر کوچولوی کار انقدر قشنگ بازی کردن که تو کل اجرا داشتم قربون صدقه شون میرفتم ، سرباز علی قریب و ارشد عراقی هم انقدر توی شخصیتشون و بازیشون دیالوگا و اکت های دوست داشتنی وجود داشت که تماشاچی رو ناخوداگاه وادار میکرد به دست زدن ، لحظات قشنگی رو ساختن اونقدر که دوست نداشتم تموم شه در اخر هم همه ی تماشاچیا با حال خوب از تماشاخونه امدن بیرون به کل تیم خسته نباشید میگم
به نظرم خنده گرفتن تو این روزا از تماشاچی کار راحتی نیست و این نمایش تاثیر خودشو گذاشت ، یک اینکه چقدر متن و دوست داشتم تیکه ها جذاب بودن بازیگرا باحال بودن و خب حرف های جالبی در خلال کمدی زد ، چقدرررر اپیزود دو و سه و دوست داشتم و شخصیت رستم و ساسان واسم انگاری عین ادمای اطرافم بودن ، در کل خسته نباشید میگم خیلی خندیدم و فضای کلی برام جذاب بود
من امشب به معنی واقعی یه نمایش دیدم اول بگم که چقدرررر همه خوب بودن ، اقای عثمان که تا لحظه ی اخر تو چشماش خشم و درد و میدیدی ، جاسمین دوست داشتی با اون تیپ و استایلش ، اقای قاچاقچی که تا لحظه ی اخر فقط میخواست یکی دوستش داشته باشه به عنوان انسان ، حتی خانوم بلوبری که با هر زنگ اتاق ابی اشفته میشد ، نمایشنامه و فضای کلی هم اونقدر برام جذاب بود که دلم میخواست بیشتر از هر کدوم از شخصیت ها بدونم و پایان بندی هم غافلگیری قشنگ داشت و درگیرم کرد که فکر کنم آیا هر کدوم حق رفتن به اتاق ابی رو داشتن یا نه ، در کل خسته نباشید میگم به تیم
داستان با مزه شروع شد از گم شدن یه سگ رسید به لایه های پنهان یه رابطه و حرف های گفته نشده ی بین شون ، کمدی با مزه ای بین دیالوگا بود ولی طرز بیان دیالوگا جوری بود که من تپل های کلامی زیادی شنیدم ریتم کار خوب بود و تماشاچی رو با خودش همراه میکرد ، بازی فرزین محدث طبق معمول دوست داشتنی بود در کل متوسط رو به بالا بود ارزش دیدن داره ، خسته نباشید میگم به تیم
دوسش داشتم
ای کاش اون لحظه ی اخر
وقتی امیرحسین فتحی پرسید : ارزششو داشت هممون بگیم آره ، که فکر نکنیم ای کاش لحظه ای رو عوض میکردیم ، فضای کلی کار شعر هایی که خونده شد حس و حال شمس لنگرودی لحظه بار بستن از این دنیا ای کاش هممون بدونیم برای چی زنده ایم و چی رو میخوایم تا لحظه ی اخر فراموش نکنیم ، فضای داستان حس اشنایی داشت ، شمس لنگرودی دوست داشتنی بود ، بازی فرزین محدث تاثیر گذار بود و البته حس و حال امیر حسین فتحی تنها چیزی که به دلم زیاد نچسبید خواننده ی کار بود ، خیلیا کامنت داده بودن صدا مشکل داشت که خدا رو شکر رفع شده بود ، در کل به تیم خسته نباشید میگم
من امشب داستان شنیدم داستان ادمهای واقعی کنارمون داستان بغض هایی که دنبال راه میگشتن واسه اشک شدن و حرفهای ساده ای که تو دلمون بود و نگفتیم ، حس اینکه ادمهای کنارم حرفاشونو زدن اشکاشونو ریختن واسم با ارزش بود ، چنتا چیزم بگم تا یادم نرفته یک اینکه سالن گرم بود و خب باید واسه تهویه کاری کرد دو اینکه مرسی که اجازه ندادین زمان طولانی شه و به خسته کنندگی برسه ، سه اینکه اقای فرشیدی سپهر من منتظر اون تیمی ام که گفتین قراره از دم اتاقم تا هر جای دیگه مواظبم باشن ، حالمونو خوب کردین مرسی واقعا
سهراب حسینی ، خاطره ی خوبی از نشر اکاذیت و زیبایی گاهی زن است دارم ، امیدوارم این کار قوی و خاطره انگیز باشه
راستشو بگم؟ ما پنج نفر بودیم که رفتیم و هیچ کدوم کار و دوست نداشتیم ، بازیاااا که اصن هیچی ، الهه شه پرست و دوست داشتم فقط ، از لحاظ داستان هم اونجایی موبایل انتن نمیداد داستان لو رفت ، واسه منی که همیشه بعد تموم شدن نمایشا یه عالمه حرف دارم واسه گفتن این دفعه هییییچ حس و حالی نداشتم ، ارتباط نگرفتم ، به گروه خسته نباشید میگم ولی کار هیچ جوره در نیومد
از ده دقیقه ی اول نمایش بغضم گرفت ، چقدر بازیا باور پذیر بودن چقدر دیالوگا خوب بودن چقدر همه چی به جا و درست بود ، از اون اجرا ها بود که واسم موندگار شد ، دم تیم خفن نمایش گرم ولیییی خانوم ماهیانی اقای ساعی یک ساعت خون به جیگر ما کردین انقدر که تاثیر گذار بودین خسته نباشید واقعا
من جز اون ادمایی ام که تیاتر همیشه منو به وجد میاره اما این کار و دوست نداشتم ، چیزی نداشت که بعد تموم شدنش درگیرم کنه یا باهاش همزاد پنداری کنم و با تهش که چی بزرگ تو ذهنم از سالن امدم بیرون
وقتی اسم حمیدرضا نعیمی میاد ادم انتظارش میره بالا ولی خب فردریک یه کار متوسط بود به نظرم بازیگرای فرم خیلی خوب بودن و لحظات دوست داشتنی ساختن بازی امیر کربلایی زاده ام جذاب بود ولی در کنارش دکور خاصی نداشت ریتمش کند بود و طولانی ولی اخرش با حال خوب امدیم بیرون ، همه ی اینا به کنار اینکه کنار من صدای حرف زدن و خوردن تماشاچیا میومد و واقعا اذیتم کرد
نمیتونم بگم چقدر نمایش و دوست داشتم ، بازی ریحانه رضی عالی بود جوری که به قول دوستام تا چند روز خودمونم فریکی هستیم ، اون قسمتای تعلیق اخر نمایش واقع دیووونه مون کرد ، دوسش داشتم دم تیم خفن این کار گرم
کمدی شخصیتا رو دوست داشتم مخصوصا نباتی و آ تقی و بازی شون برام جذاب بود اما فضای کلی به نظرم شلوغ پلوغ بود در کل یه کار متوسط و معمولی و دیدم امشب
ادم اگه فوتبالی هم نباشه بغضی که تو دیالوگا بود و درک میکنه ، بازیگرا با جون و دل بازی کردن ، کامران تفتی یه پله از چیزایی که ازش دیده بودم بالا تر بود ، به نظرم باید دید حتما
نمیتونم بگم چقدرررر چسبید ، توفانی شروع شد موسیقی عالییییی دیالوگا بامزه ، چقدر شخصیتا خوب بودن ، چقدر صدای خواننده خفن بود ، چقدر شخصیت مومو رو دوست داشتم ، خلاصه که دمشون گرم