سکوت
اشک
حسرت
و یک آه یخ زده روی لب
تا ساعت 5.5 صبح بیدار موندم و اون تندیس چوبی رو که میخواستم برا روز مادر به مامانش هدیه بدم ، تموم کردم . اما حتی حاضر نشد 5 دقیقه
... دیدن ادامه ››
منو ببینه ...
.
.
اصلا دوست نداشتم اینجوری تموم شه ........ تموم شد ......... تموم شدم ...
پ.ن : مــن خــود بــه چــشــم ِ خــویــشــتــن دیــدم کــه جــانــم مــی رود
از: بیمار خنده های تو