باعرض سلام و خسته نباشید به گروه سرپا و کار بلد آیرونی که این بار با نمایش فلسفه باز روی سن خوش درخشیدن.این چهارمین کاری هست که از آقای سامنی دیدم.تنها شناخت من از این این چهارتا نمایشی بود که از ایشون دیدم. و تنها ایشونه که روند اندیشه نگری و تئاتر روایتی و بنیان جو رو در متن هاشون میشه دید.هر چند نمایش فلسفه باز کار فوق العاده و در ظاهر بی بنیانی رو روایت میکرد
اما بنیان این نمایش در عدم بنیان رسوخ کرده و بست نیهیلیسم و هیچ انگاری که در متن های کامو میدیدیم رو دیدیم.مسئله هیچ نگاری و خالییت ارزش و اندیشه که جامعه مارو در برگرفته و کشته شدن تمام ارزش ها و اندیشه ها و اسرات کلام در تفسیر این ملت به مطلوب خود را به زیبایی بیان کردن هرچند این هیچ در همه جای این دنیا رنگ آمیزی کرده است.و حالا با دیدن این نمایش دوباره به کتاب چه باید آنچه گویندش تفکر مارتین هایدیگر رجوع کرد.چبست تفکر.؟چیست ارزش؟چیست اندیشه؟چیست یزدان؟چیست حقیقت.؟چیست واقعیت؟...آیا تفسیررررر...!!!!نمیدانم.
دیالوگ: از کی فهمیدی که هیچی نمیدونی.؟ از موقعی فهمیدم حتی خدا هم میتونه دروغ بگه...(میبینی سقراط)
و در آخر از بازی ها بگویم بازی های درست و بجا و روان همه بازیگران عزیز. و بازی آقای احمدی که در تمامی متن های آقای سامنی حضور دارند.دقیقا منو در عمق اعتماد و باور فرو برد.
درود بر شما عزیزان.
واما پیشنهاد میشود به دیدن این نمایش برید و لذت ببرید در این بازار بی هنری