در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | لیلا صادقی درباره نمایش جیب‌هایی پر از نان: جیب های پر از نانی که دوستش داشتم لذت بردم از تماشای نمایش. استفاده
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:57:37
جیب های پر از نانی که دوستش داشتم
لذت بردم از تماشای نمایش.
استفاده از عروسک در پایان نمایش ، اتفاق خارج از ذهن و بسیار جالب بود برای من (البته هر مخاطبی نظر انفرادی خودش رو مطرح میکنه)
قطعا به دلیل اولین اجرا، ریتم نمایش کمی کند بود ولی در کل بازی ها بسیار خوب، گریم ها خوب و کاراکتر عروسک ها بسیار جالب بود
همین که وارد میشوی بوی بی خیالی و بی معنایی سرت را گیج میکند دکور ساده اما عالیست ،حرکات فرزین با اون خلوص جاری و سرشار از دانستگی منجمد اما روان تورا میگیرد نمی‌دانی بخندی یا درگیر او شوی چوبش را حواله ات میکند چنان با نمک که قهقه ات سالن را تکان میدهد خواه نا خواه همراهش میشوی آهنگ و سارا و پای شکسته و ولو بودن و چرخه ی مرد تبتی تو را به عمق یک دور بیهوده میبرد در حالیکه هنوز دیالوگی رد و بدل نشده داستان را از بر میشوی آنچنان گیجی که فکر می‌کنی تمرکزت بالاست همه چیز بی معناست سگ ،چاه ،فرزین ،سارا ،حیدری جان ،مردم ،سالن ،من ..جیبهایمان..سقف..تکه های نان ،عروسکها،سنگها ،اما تو میدانی تمام معناها در بی معنایی ولو شده اند درست مثل ولو شدن فرزین روی مبل شفاف...صداها کششهای نئشه کننده ای دارند و حرکات بازیگرها بسیار زیباست با خودم می‌گویم خدایا تا به حال ندیده بودم بازیگر بازی کند بدود،بنشیند،بخوابد ،عقب و جلو برود با پارتنر خود پینگ پنگ کند اما من تماشاگر سمفونی پنج و هفت رو بشنوم که بتهوون در بهشت ابسورد اجرا می‌کند ..عجب حالی دارم ..فرزین ،سارا ،علی و آقای کارگردان ممنون....بعد در انتظار گودو ..کیف کردم از تماشای ... دیدن ادامه ›› شما ...
همه چیز رو منقبض و منبسط کردین اما درست و درمون به پایان رسوندین ....فقط کاش ولمون میکردین به حال خودمون ...
و‌نشونمون نمیدادین چقدر بیخودی بیخودیم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید