در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | Sina Jami درباره نمایش خیابانخانه: سلام و خسته نباشید میگم به همه‌ی اعضای گروه من اجرا رو روز جمعه ۸ تی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:05:52
سلام و خسته نباشید میگم به همه‌ی اعضای گروه
من اجرا رو روز جمعه ۸ تیر دیدم
برای خواننده های این کامنت اگه اجرا رو ندیدن در بعضی جاها شاید اسپویل بشه برای همین قبلش یه اسپویل میزارم
واقعا هم اجرا و هم داستان هر دو قوی و جذاب بودن
به شخصه واقعا هم طنز ماجرا و هم غمش هر دو به یه حد خوبی بالانس بودن و جوری نبود که طنز داستان حاکم بشه بر قالب داستان و در اخر یه طنز سیاه خوب به مخاطب ارائه میدن
و نشونه گذاریام خیلی ساده و هوشمندانه بود اسپویل: " مثلا اول اجرا کلا یه اقای صادق ملکی اگه اشتباه نکنم جوراب قرمز داشت و خیلی چشم گیر بود و هی به شخصه کل اجرا ذهن من درگیر بود که این مال خود اقای ملکی هست یا خیر و خب به مراتب اثبات شد که نه این نشون بر اون داستانه و اینجا بود که اقای عزیزی به چشم میومد و خب باز اونم اخر داستان مشخص شد" این یکی از اون نشونه های ظریف ولی چشم‌گیر بود که خیلی به دلم نشست و جالب میشد پستر هم بر این مبنا تا خیلی مستقیم رو کلیه باشه صرفا در حد نظر شخصی🫱🏻‍🫲🏾
یکی دیگه از نشونه ها همون سنگای زمین که هی میکندنشون کلیتش باحال بود اسپویل:" ... دیدن ادامه ›› ولی سر اینکه خیلی پراکنده و نامنظم بود رویش تا اخرش نفهمیدم بر چه میبناه و خب در اخر عملا انگار سنگ قبر بودن و خب اینم باز یه دیتیل دیگه"
یه دیتیل دیگه که برام سوال بود در اخرم مجبور شدم بپرسم😂 همچنان اسپویل:" سر یه سری دیالوگای خاص همه گوششونو میگرفتن جز اقای عزیزی و اینطوری بودم که چرا که عملا مربوط به این میشه که همه گوششون از این حرفا پره و بازم همچنان میتونم بگم متقاعد نشدم چرا 😂😬"
ولی خب اکتا واقعا جذاب بود هر کس به نوبه خودش خوب نقشش و ایفا کرد و بازی همرو دوست داشتم به خصوص اقای عزیزی حالا یه سری نقشا برام کم رنگ تر بودن بازیشون یه سری بیشتر و طنز ماجرا تا بخشای اخری پررنگ تر بود تا اون جا که اون وویس پلی میشه و واقعا وقتی میبینی که داستان از رنگ و روی یه تئاتر به واقعیت بیشتر بدل میشه غم داستان قوی بالا میگیره...
و بخش قشنگ دیگه ماجرا گروه موسیقی بود کا که هم متن اهنگ و هم گیتار هر دو قشنگ رو داستان میشستن دمشون گرم واقعا
یه چیز دیگه که دوست داشتم هماهنگیای بازیا بود مثلا همون اولا که یکی در میزنه که خانم یزدان یار و اقای ملکی هی با هم بالا رو نگاه میکردن اون سینک بودن به دلم نشست شاید چیز کوچیکی باشه ولی قشنگ بود ایرادی از داخلش در نمیومد.

و خلاصه دمشون گرم امیدوارم بیشتر از اون تعداد مخاطبی که اون روز دیدم ازشون حمایت شه اجراییه که ارزش دیدن داره
اینو یادم رفت بگم
خیلی هم متشکرم بابت بلیطی که دادین🤘🏻🫱🏻‍🫲🏾
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید