در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال Sina Jami | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:47:33
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام و عرض خسته نباشید به دست اندر کاران عرض می کنم

قبل از گفتن نظرم راجب به اجرا برداشت خودم رو بدون اسپویل برای کسانی که هنوز تماشا نکردن ... دیدن ادامه ›› بیان میکنم که با دیدگاه درست برای خرید بلیط اجرا اقدام کنند:

این اجرا شاید همونطور که در کامنت های دیگه هم خوانده باشید داستان مشخصی ندارد یعنی انتظار یه پایان بندی پر مفهوم و عمیق نداشته باشین و بخواین اخر اجرا به این فکر کنید خب چی شد که اینجوری شد و این موارد که من خودم به شخصه با اکیپی که برای تماشا رفته بودم صحبت میکردیم از اینکه اجرا نتیجه گیری مشخصی نداشت کمی دلخور بودن، در این اجرا شما صرفا روایت چند شخصیت با المان های متفاوت میبینید که هیچ بکی داستان به ما از این شخصیت ها نمیدهد و صرفا به صورت چند المان در ابعاد خیلی ناچیز در داستان اشاره میشه و در کل باید به چشم یک روایت (ترکیبی از اتاق فرار و فیلم ترسناک و تئاتر) به آن بنگرید که دلخور نشید از هزینه بابت تماشای این اثر

خب منباب ادامه نقد شاید اسپویل های در داخل متن باشه در نتیجه اگر همون داستان روایی هم اهمیت داره براتون بهتره بعد اجرا بخونید
چکیده نظر: به شخصه از المان های اجرا لذت بردم روایتی که شکل میگیره شاید چه بسا خیلی شلم شولبا باشه و خیلی بعضی المان های به صورت خیلی عجیب و ناهماهنگ با هم وارد یک قاب شده باشند ولی تا حدودی هارمونی خوبی میسازند، در نتیجه روایت رو مطلوب میکنه، یکی از چیزهایی که خیلی از ساختارش لذت بردم و مسلما خیلی هم پاش هزینه شده دکور صحنه هست، واقعا هم دکور هم نور پردازی واقعا مطلوب بود و تیپ سازی شخصیت ها هم جالب بود ولی خب اینکه بعضی جاها این تیپ سازی ها بدون هیچ بک درست و حسابی وارد اجرا شده بودند کمی بعضی وقت ها ازار دهنده بود، مورد دیگری که میتونم بهش اشاره کنم تلاش افراد پشت صحنه بود که اونم جالب بود حالا تکون دادن خانه بود یا یهویی باز کردن پنجره و این موارد بود که مخاطب و چه بسا بعضی وقت ها شوکه میکرد.

بخوام جزئی تر به اجرا بپردازم با دکور و نور پردازی شروع میکنم:

دکور و نورپردازی : همان طور که پیش تر گفتم دکور واقعا بی نظیر بود یعنی یکی از مهره های آس همین اجرا دکور بود ، یه ترکیبی از یه خونه فقیرانه در کنار قبرستون ساخته بود، ایتم های جذاب دیگر در دکور، اجزایی بودن که در تامل بین شخصیت و عوامل پشت صحنه بودن، مثلا همین پنجره و در ورودی خیلی صحنه های سینمایی میساختن، مثلا یکی از نکاتی که خیلی روش تمرکز داشتم در اکثر مواقع وقتی در باز میشد از بیرون باد به داخل میومد و کت های اویزان کنار در ورودی در حال تکان خوردن بودن و قشنگ یه تصویری از فضای بیرون میدادن و همین صدق میکنه برای پنجره کوچک بالا سر تخت سرباز و مورد دیگر برف بود که تو کامنت ها هم اشاره شده بود به صداش، بلکه حق میدم به اجرا، معمولا این دستگاه ها پر سر و صدان و خب موسیقی پس زمینه تا حد خوبی تلاشش برای کاور این صدا قابل ستودنی بود ولی خب خیلی موثر نبود و ه چیز مه حالا باز هم مقصر اجرا نمیدونم و صرفا میخوام بهش اشاره کنم صحنه های که شامل برفه کل سالن رو بوی برف شادی بر میداره ولی خب در کل المان کمک کننده ای هست برای پیش بردن فضا سازی.
منباب نور پردازی کل اجرا با دو نور میچرخید یکی نور چراغ سقف که اصل کار با همون بود و یکی شبیه سازیه نور آتش که خیلی عملا فاکتور نور بخشی روی اجرا نداشت ولی وجودش به تلقین سرمای محیط کمک میکرد، نور سقف با این کم بود و خیلی وقتا عملا ایمپرشن صورت بازیگران دیده نمیشد ولی به فضا واقعا حس داده بود، و خب احساس میکنم چه بسا امپرشن صورت های بازیگران هم خیلی مهم نبود در یه سری ابعاد چون در اون صحنه ای که کلا نور میرود عملا ما فقط صدا داشتیم و هیچگونه اکتی در حدود 5 6 دقیقه اگه اشتباه نکنم نداشتیم و خب دیالوگ هایی هم که رد و بدل شد باحال بود، البته زمان اجرا ما یکی از تماشاچیان انقدر بلند و عجیب میخندید به طنز اون قسمت نمایش به صورت غیر مستقیم داشت کمک میکرد.
و در اخر مهم ترین و خفن ترین المان صحنه که واقعا شوکه کننده و چه بسا یک قاب خیلی جذاب ساخت، سقوط جنازه های قبرستون از سقف بود، که واقعا خیلی غیر منتظره و عجیب و چه بسا خفن بود و واقعا لذت بردم.

پ.ن داستان اون تفنگ اسباب بازیه تا اخر اجرا نفهمیدم تفنگ واقعی بود یا فضایی بود.
و بازم پ.ن در کل المان ها خیلی جزاب بودن ولی خب چه بسا بعضی از جاها مخاطب را چه بسا گیج تر میکردن من باب روایت همون داستانی که اجرا در تلاش بود نشون بده.


بازیگران: خب متاسفانه تا حد زیادی نمیتونم به اسم بازیگران اشاره کنم چون شناختی با اسم ها ندارم و اکانت تیوالشون عکسی ندارد ولی خب به نظر اقای سوفلو که نقش معتاد را داشتند اگر اشتباه نکنم درخشان ترین بازی را نسبت به دیگران داشتن و خب در کل میتونم بگم جدا از این موردی که گفتم تقریبا سطح اکتا مثل هم بود از یه سطح مطلوبی بهره میبردن و چه بسا بعضی از صحنه ها بسی عجیب حس میکردم اینا بازی نمیکنند دارن واقعا زندگی میکنند مثل صحنه دعوای بین اقای سوفلو و اقای نائیج (حدس میزنم ایشون نقش نگهبان قبرستان رو داشتند) واقعا حس کردم یکی داره اون وسط خفه میشه،
در کل جون اجرا یک روایت سریع از یه واقعه بود خیلی اکت ها نقطه اوج نداشتند و یا حالا دعوا بود یا غر یا شوخی های دیگه سر همین و بعضی وقتا حس بداهه گویی از دیالوگ ها برداشت میشد ولی در کل قابل قبول بود.

یه نکته طنز هم که خیلی به چشمم اومد خانم قریشی گفتن "با چکش زدمشو زدمش ..." ولی خب گوشکوب دستشون بود و خب یه مورد اون صحنه که دوست داشتم به چشمم بیاد لباس خونی و حالا همون گوشکوب خونی بود، گوشکوبه خیلی تمیز و خب لباس خانم قریشی هم رنگش سفید بود اگه اشتباه نکنم اونم خونی روش دیده نمیشد.

موسیقی: موسیقی ها تقریبا ثابتی با یه دلهره آوری ریزی معمولا پلی میشد و خب خوب بودن.

و دم عوامل پشت صحنه هم گرم خیلی حرکات اثر بخشی منباب دلهره داستان داشتن

در کل داستان اجرا برای من هی ارجا های متفاوتی میساخت مثل فیلم جویندگان چارلی چاپلین و کارتون paranorman و چه بسا سایکو هیچکاک چه بسا خیلی های دیگه به صورت لحظه ای این فیلم ها به ذهنم میومدن

بیشتر از این پر حرفی نمیکنم
از اجرا راضی بودم
ممنون که وقت گذاشتید و تا اینجا نظر من رو خواندید.
سلام و عرض خسته نباشید به دست اندر کاران عرض می کنم
قبل از توضیحات نظرم راجب به اجرا
متاسفانه به دلیل حالا یک سری مشکلات شخصی، اونجور که باید ... دیدن ادامه ›› و شاید نتونستم از اجرا بهره ببرم ولی خب تا حد امکان سعی میکنم دیده های خودمو به اشتراک بزارم و خب احتمالا طولانی بشه خیلی در خلاصه نویسی مهارت ندارم..
چکیده: خب اجرا از دکور و گریم جذابی بر خورد دار بود به خصوص حالا ارتباط شخصیتا با طرح های داخل لباسشان، دکور صحنه جذاب و سورئال هم باحال بود و بازی ها هم جذاب بود یکم بعضی از بازی ها اگزجره اذیت میکرد ولی در کل میزاریم بر وزن سورئال بودن نمایش، اهنگ ها هم خوب بود و داستان هم یکم مفصل تر باید بهش بپردازم...
خب بگذریم از چکیده
اکت ها و بازیگران: اول که خواستم به این اشاره کنم اقای مهدی میرزائیان حس Richard E. Grant و بهم میدادن 😂 ولی خب بخوام جدی بپردازم یکی از بخشایی که یکم همون اویل اجرا ازارم داد موقع بازی اقای رضا درویش بود که داشتن تلویزیون تماشا میکردن و همزمان ما صدای تلویزیون رو داشتیم که راجب به شخصی بود که ۴ بار خودش را از پل پرت کرده بود پایین و جایی بود که خیلی در تلاش بودم دوتا مکالمه رو بشنوم ولی از یکم بعد شروع پلی شدن صدا تداخل های زیادی بین دیالوگ های اقای رضای و صدا پس زمینه بود که از دوتا به سختی تونستم چیزی متوجه بشم، در کل نقش اقای رضای اکت های زیادی داشت به خصوص اکسپرشن های صورتی زیادی داشتن که یکم بعضی جاها زیادی اکزجره میشد ولی در کل بافت مناسبی با شخصیت خودشون در اجرا ایجاد کرده بود - اقای میرزائیان (حس دوازدهم) به نسبت دوتا اکتر مرد دیگر نقش با وقار تری داشتن و اکت خوبی داشتن نکته حائز اهمیتی به ذهنم نمیاد - اقای فرخ عابدی عزیز هم اکتای خوبی داشتم به خصوص بخش هایی که فراز و نشیب احساسی داشتن و در کل خوب بود - بازی خانم مونا موسوی هم خوب بود و خب نقش نسبت به همه سنگین رنگین تر بود و خوب بود - و اکت خانم ندا ابوالقاسمی فرد هم خوب بود اکت های اجساسی بیشتری نسبت به بقیه‌اکتر ها داشتن...در کل اکتا همه خوب بودن ولی جوری نبود که مو به تن ادم سیخ کنند...
راجب به داستان نمایش : اول بگم که متاسفانه به دلیل اون شرایط شخصی که‌ گفتم خیلی نتونستم با داستان اجرا ارتباط بر قرار کنم و لازمه دیدن این نمایش حواس صد در صد بود چیزی که من به شخصه دیدم چون خود داستان المان های پخش و پلا تو تایم لاین اجرا داره که همه یه جوری در روند داستان به هم مرتبط میشوند و البته اصطلاحاتی که متوجه نشدم منباب خود مسابقه لوجر سر همین شاید خیلی نظر من در این حیطه موثق نباشه - از کلیت اجرا حس یه بازی فکر فانتزی و جادویی به قولی گرفتم که حالا هم تاس مینداختن و هر کدوم انگار حالا یه قدرت خاص داشتن (همون چیزی که برای فروش داشتن) و درگیری بین شخصیتا بود و از اون درگیری یه ارتباط زنجیره ای بینشون بود که نقش خانم ابولقاسمی فرد با روایت های داستانش در تیکه هایی از اجرا تصویری میداد نسبت به اون ارتباطات و خب جالب بود اینا یک جور راوی که خودش با همه داستانا در ارتباطه ولی در داستان حاضر غایبه..- چیزی هم که متوجه نشدم داستان هشت پا ها بود خلاصه در این حد دست و پا شکسته میتونم نظرم و من باب داستان بگم
در رابطه با اهنگم هم فقط میتونم بگم وسط یکی از اهنگا صدای ویندوز اومد ولی خب خیلی ضعیف بود خلاصه مشکلی ایجاد نکرد و اهنگا خوب بودن
دکور هم جذاب بود به خصوص تاس بازی🤌
و طراحی لباس ها رو هم دوست داشتم و طرحای روشون (بیشتر توشون)

بیشتر از این پر حرفی نمیکنم
از اجرا راضی بودم
ممنون که تا اینجا خوندید
مرسی سینای عزیز بابت وقتی که گذاشتی
تمام متن رو خوندم و لذت بردم
ایشالا دلایل شخصیت هم خیر باشه 💐
خریدار
مانا حبیبی (mana.habibi)
درود و عرض ادب جناب جامی
با سپاس از حضورت گرمتون و ممنون از اینکه وقت با ارزشتون رو به ما اختصاص دادین و با جزئیات کامل راجب کار ما نظر دادید موفق و پیروز باشید 🙏🪷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام و عرض خسته نباشید به دست اندر کاران عرض می کنم
چکیده:
اجرایی کلاسیک جذابی بود و تقریبا اکثر بازیگرا به خوبی نقششون رو ایفا کردن
دکور صحنه پر کار و برای یک خونه قدیمی برای اون زمان دیتیل قوی و خوبی داشت
خود داستان هم روان بود برای فهمیدن جدا از کلاسیک بودن داستان، صرفا دیالوگ ها پر از ارجاعات است که بعضی جاها سخت میشه فهمید، یه ایراد که در دیالوگ ها بود در بحر اینکه داستان کلاسیک بود خیلی از دیالوگ ها به صورت ادبی و کتابی بیان میشد ولی در میان دیالوگ ها هی از کلمات امروزی و محاوره ای استفاده میشد و به شخصه برای من درک فرمت اجرا رو سخت میکرد
اهنگ های اجرا هم به نسبت خوب بود در راستای ایجاد دلهره و حتی اهنگ زمان تعویض صحنه ها هم تلفیق خوبی داشت
و جا داره تقدیری هم کنم از گریمور و طراح لباس که هر دو متناسب با اجرا بودن و تمیز در آورده بودن
ولی در کل همونطور هم که کلی از اجرا استقبال ... دیدن ادامه ›› شده اجرای قشنگیه ارزش یکبار دیدن را داره
و اینم بگم با تشکر از تایمینگ قوی چون اولین اجرایی بود رفتم که فیکس سر تایم شروع شد


کمی جزئیات بیشتر
برای بنده نوشتن این نقد کار سختی بود، و در همین راستا هی نوشتن آن را موکول کردم به آینده که تقریبا میتوانم بگم من این اجرا را حدود 3 هفته پیش دیده ام، اجرا از همه لحاظ یک اثر به یاد ماندنی بود ولی یک چیزی در اجرا بود که هر چقدر سعی کردم در این مدت بفهمم چی بود به نتیجه خاصی نرسیدم امیدوار بودم برسم ولی خب نشد
یکی از چیز هایی که شاید کمی ارتباط با اجرا را برای من سخت کردن همان دیالوگ ها بود، جدا از ترکیب مدرنیته و کلاسیک آن ها، ارجاعات زیاد بود که اینو به شخصه به عنوان نقطه ضعف تلقی نمیکنم، صرفا از سمت مخاطبی میگم که شاید اکثریت این اسم ها به گوشش نخورده و حتی مطالعه ای در این راستا نداشته و این قلم بازی و تیکه اندازی ها به این افراد معنای خاصی در ذهن او ایجاد نمیکند و بعد از شنیدن هر کدام از آن اسم ها و جمله مربوط به آن ها باید سریع بگذرد تا بقیه اجرا از قلم نیافتد و عملا نصف اجرا جدا از داستانی که داشت محوریت بر مکالمات کارکتر ها حول همین موضوعات بود که شاید به بنیه و موضوعات اجرا و فهمیدن دوره زمانی اجرا خیلی کمک کند ولی خب برای من این اتفاق نیفتاد متاسفانه!
ولی جدا از این ها اکت ها رو دوست داشتم خیلی نمیتونم مثل نقد های قبلم تک به تک افراد رو نام ببرم و راجبشون توضیحاتی بدم چون از سمتیم تقریبا 3 هفته گذشته خیلی راجب اکت ها کم یادمه ولی تقریبا اکثریت خوب بودن
خلاصه که آره
ممنون که تا اینجا خوندید
سلام و عرض خسته نباشید به دست اندر کاران اجرا

چکیده:
کلیت اجرا رو دوست داشتم ، بیشتر از همه فضا سازی و دکور صحنه رو خیلی دوست داشتم المان های جذابی در اجرا دخیل کرده بودند و اکتا خوب بود کار فرمم بد نبود و موسیقی هم خوب بود و در کل داستان هم خوب بود👌 اجرا تموم شده ولی خب ارزش یه بار دیدن رو داشت.

دیتیل بیشتر:
طراحی صحنه و المان ... دیدن ادامه ›› های صحنه:
دکور صحنه و المان ها واقعا جذاب بود مثلا استخوان های پای فک کنم گاو بود هر چی بود خیلی با ادم نمیخورد ولی خوب بود، یا مغزی که از توش کرم در اومد، ایده پاد هم برای تولید دود خوب بود (حالا دقیقا نفهمیدیم اشاره به چی داشت، در برداشت خودم مغز خاک گرفته بود که خاکش رو داشت فوت میکرد) اسکلت بچه هم‌ باحال بود ولی احساس میکنم اکتر خیلی باهاش درگیر بود یه اکتی از توش در بیاره از اخر روی پاش نشوند و تموم شد کار باهاش، و از همه خفن تر خود بیل بود ایده جذابی بود حالا برای طرح رویش یکم فشن شده بود ولی خب ایده دسته خیلی جذاب بود واقعا به دلم نشست، و بقیه اجزای صحنه هم خوب بودن ولی یکم به نظرم نور سنگا زیاد بود با اینکه نور خاموش میشد برای تغییر صحنه ولی خب کامل صحنه واضح بود یکم به نظرم حس رو از اجرا میکاست.

اکت ها:
اجرا ۵ تا بازیگر داشت که ۳ تا کار فرم میکردن و دو نفر نقش اصلی بودن، اول در راستای کار فرم باید بگم‌ خود کار فرمشون اشاره خوبی داشت به موضوع های داخل اجرا مثل مرغ های دریا و این موارد ولی در کل خیلی احساس میکردن هر ۳ نفر دارن تلاش میکنن هماهنگ در بیان و خیلی اماده و هماهنگ به نظر نمیومدند خیلی بهتر میتونستند در بیارند.
راجب دو نقش اصلی هر دو اکت ها خوب بودن و بار احساسی و تا حد قابل قبولی القا میکردند ولی خب مثلا اقای رضوان صفت اولش خیلی اخر جملات و میخوردن که منی که ردیف اول نشسته بودم خیلی سخت بود برام فهمیدن دیالوگا و این قضیه به مرور اوکی شد وسطای اجرا و جاهای احساسی داستان و دوباره که گذشت برگشت ولی خب بخش احساسی رو خوب بازی کردند و خاتم بیات هم خوب بودند نقص خاصی نداشتند و بخش هایی که دو اکتر با هم باید دیالوگ میگفتن جا داشت سنک تر باشن.
در کل اکتا خوب بود.
و اهنگ ها رو هم دوست داشتم👌.

بیشتر از این پر حرفی نمیکنم
از اجرا راضی بودم
ممنون که تا اینجا خوندید
Sina Jami (sinajami2)
درباره پرفورمنس کانیبال i
سلام و عرض خسته نباشید به دست اندر کاران اجرا و تشکر بابت رفتار خوب دست اندرکاران
چکیده: راستیتش واقعا دوست دارم خودمو قانع کنم که اجرای خوبی بود ولی خب متاسفانه باید بگم راضی نبودم.
در راستای نقاط قوت اجرا گریما دکور نور پردازی و کلیت داستان خوب بود ولی خب هوا که ناجوان مردانه غیر قابل تحمل گرم بود(میزاریم رو ضعف سالن که حتی دم در هم تحویه ای چیزی نزاشتن) و پرداختن به داستان ضعیف بود و بازی ها هم خیلی قوی نبود و برنامه بی نظم بود و داستان در عین خوبی بهش خوب پرداخته نشده بود.

دیتیل بیشتر: (اول نقاط قوت)
گریم: گریم ها در راستای کارکتر هر شخصیت خوب بود و طراحیای لباس به کارکترا میخورد.
دکور: دکور و بازی های هر اتاق جذاب بود برام و بازی هایی که برای رسوندن پیام اخر طرح شده بود هم جالب بودن کمی آدم رو به چالش میکشید و نور پردازی هم فضا رو شبیهه اتاق فرار کرده بود باحال بود و خب سالن بوتیک تهران خوراک اجرا های اینطوریه (جدا از سیستم تهویه و گرماش)
داستان: محتوایات و کلیت ... دیدن ادامه ›› اجرا جذاب بود و چیزی که در بعضی ابعاد میتونست باشه ولی خب واقعا اونجور که شایستش بود بهش رسیده نشده بود (کمی اسپویل) مثلا موضوعی که در اخر اجرا باید میرسیدیم برای ما خیلی سریع اتفاق افتاد و خب یکم عملا بعد اون اجرا محوریتشو از دست داد عملا شد موزه که ما بریم از مکان های دیگر دیدن کنیم (نظر شخصی) به نظرم باید چالش ماجرا بیشتر میبود که آدم یکم دیرتر بهش برسه نه که ما رسیدیم بعد با شخص به خصوص صحبت کردیم یه کاری بعدش میکردیم حالا میتونستیم بمونیم یا بریم، در یه سری ابعاد حق میدم داستان اجرای ابعادش با اون تعداد جمعیت سخته ولی خب از یه طرفم وقتی قراره یه اجرایی هر شب به نمایش گذاشته بشه و یه تعداد زیادی آدم بیاد اونجا بهتر بود برنامه ریزی میشد که همه به اکثریت اجراها برسند مثلا ما یه اجرا تو همین ساختمان بوتیک تهران اومدیم و از چهار طبقه استفاده کرده بودن و خب قبلش گروه بندی کردن و با گروه بندی های مختلف هر کدوم از گروه در بخشایه مختلف ساختمون در حال گذر بودن و من به شخصه با این دیدگاه اومدم این اجرا، ولی خباونجور که انتظار داشتم نبود.
اکت ها: خب اجرا یه تعداد اکتر داره و خب اگه شما بخواین بریم احتمال ضعیفی وجود داره بتونید همرو ببینید به شخصه برای ما از اونایی که رسیدیم بریم که تقریبا ۳ تا بود از ۸ یا ۹ تا شاید بیشتر یکی خوب بود"اسم بازیگر و نتونستم متاسفانه پیدا کنم(اسپویل:رزمی کار)": یکم چالش اتاقش نسبت به دوتای بعدی بیشتر بود که اونجا ما همون اول به جواب رسیدیم. دومی در حد متوسط"خانم پناهنده" اکت و بازی خوب بود ولی دیالوگ خاصی نداشت
بازیگر سوم"اقای وکیلی" هم صرفا دیالوگ گویی بود اکت به خاصی نداشتن خیلی منطقی بود بعد خاصی از کرکترشون جز توضیحاتشون دریافت نکردم و بازی خیلی خاصی پشتش نبود به نظرم و خیلی مسلط نبودن
خب برنامه هم نظمی نداشت هی باید خودمون یکی و پیدا میکردیم که مارو ببره داخل اتاق و عملا نصف تایم تئاترمون به انتظار پشت در های بسته بود که یکی بیاد سرپرستی مارو قبول کنه
ختم کلام خیلی اجرا پتانسیل داشت چون ایده خاص و نو بود ولی خب اجساس خامی گرفتم از اجرا و آمادگی ها - گرما هم کل مدت اذیت میکرد خیس عرق اومدیم بیرون (البته مطمئنن خود اکترا بیشتر در عذابن چون گریم هم رو صورتشون دارن چه بسا لباس بیشتر از ما
بیشتر از این پر حرفی نمیکنم
من از اجرا راضی نبودم
ممنون که تا اینجا خوندید
نقد شمارو با جان و دل خواندم ، باعث خوشحالی ماست که راجب کار صحبت میشه با سلایق مختلف ، ولی اجازه بدهید نپذیرم بخش هابی از حرفتون رو ، احساس می کنم گرما بیشتر از هرچیز دیگه روی شما تاثیر گذاشته و باعث کلافگی شده که من به شخصه بابت این موضوع عذرخواهی می کنم. و اگر امکان سخت افزاری اجازه می داد ما اجازه نمی دادیم که یک مخاطب بیشتر از یک اتاق و یک موقعیت رو تجربه کنه. در نهایت از شما دعوت می کنم در جلسه نقد کانیبال که احتمال زیاد بعد از اجرا برگزار بشه حضور پیدا کنید تا بتونیم دقیق تر و تخصصی تر به این موضوع بپردازیم. در نهایت سپاس از نگاه زیبای شما که مارو برای تماشا انتخاب کردین.🙏🌱
علی کرم‌پور
نقد شمارو با جان و دل خواندم ، باعث خوشحالی ماست که راجب کار صحبت میشه با سلایق مختلف ، ولی اجازه بدهید نپذیرم بخش هابی از حرفتون رو ، احساس می کنم گرما بیشتر از هرچیز دیگه روی شما تاثیر گذاشته ...
سلام و وقتتون بخیر
جلسه نقد دقیقا کی میشه اگر بتونم خوشحال میشم شرکت کنم
۲۰ مرداد
Sina Jami
سلام و وقتتون بخیر جلسه نقد دقیقا کی میشه اگر بتونم خوشحال میشم شرکت کنم
درود دوست عزیز ، بعد از پایان اجراها احتمال خیلی زیاد جلسه ای نقد داشته باشیم ، حتما اطلاع رسانی میشه🌱🙏
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عرض خسته نباشید به دست اندرکاران و بازیگران

اگر بخوام چکیده ای بگم و بعد بپردازم : اجرا قشنگیه با دکور ساده ولی استفاده به نحو احسنت از دکور و بازیای قوی و پرداختن به موضوعات خوب و طنز تمیز و به اندازه
خلاصه ارزش یکبار دیدن را دارد!

بخوام کامل تر بپردازم با کمی اسپویل
دکور صحنه خیلی سادست ولی یکی از نقطه قوت های اجرا همین دکور سادش بود و استفاده به نحو احسنت تکریب رنگ سفید و زرد همونطور که تو پوستر اومده قشنگ تو خود اجرا قشنگ برام مجسم شد، به شخصه برام پوستر یه اثر خیلی مهمه و موستر هم در عین سادگی قشنگ اول و انتهای اجرا رو در سادگی خیلی قشنگی خلاصه ... دیدن ادامه ›› میکنه.
در راستای داستان اجرا در بعضی لحظه ها اشاره ضریفی به اتفاقات معاصر میشد که دوست داشتم اونو(حداقل من اینطوری برداشت کردم اگر هدف بر این ماجرا نبوده) مثلا اعتراضات فرانسه یا حرکت اخر اقای سپنج، جدا از اینها باید بگم کمی داستان تکراری بود برام به شخصه اجرا های دیگری با این مضمون دیدم که بازیگران درگیر جر و بحث اند که به هم ‌بفهمونند که این اثر ارزش معنوی دارد یا نه (درست ترش جنگ بین مدرنیته و کلاسیک) به ولی در کل این مورد اذیتم نکرد چون عملا (نظر شخصی) این موضوع بهونه ای برای بحث های دیگه بود طبق اشاره هایی که در سایت های مختلف خوندم "خودفریبی") و تک تک المان های دیگر جز اثر هنری وارد بازی میشود مثل شربت استوقدوس (یا به قول بازیگران استوخدوس) برای مارک (اقای محبی) و جملات روانشناس و دفترچه نوشته هاش و حتی شاید ماژیک زردش(قلمش به قولی) برای ایوان(اقای سپنج) و برای ایوان (اقای حیدری) اثر نقاشی و مکعب سفید، که همه اینا عملا بر گرفته از گفته یک نفر دیگه شکل گرفته عملا حرفی که باعث خودفریبی شده و چه بسا باعث ایجاد وسواس فکری بر اون موضوع به خصوص شده ( برای ایوان همون اول اجرا دیده میشه برای ایوان روانشناسش میگه و برای مارک هم فک کنم معشوقش(دوست دخترش) خلاصه متن المان های خیلی زیادی داره که من جمله جای پرداختن بهشون اینجا نیست.
بازی ها هم واقعا جذاب بود و استفاده از چهار ابعاد صحنه کار سختیه و به نظرم تمیز اجرا شده بود(جا داره از بازی اقای سپنج تقدیر کنم چون عملا بار غم اجرا رو دوش ایشون بود و تونستن خوب این بخش را ارائه بدهند) ، چندتا تپق در اجرا دیده میشد ولی در کل قابل چشم پوشی بودن و خیلی ضریف هر بازیگر انگار برای اون شخصیت ساخته شده و طراح لباس هم خیلی خوب به نظرم به این ابعاد پرداخته بود. خلاصه خسته نباشید میگم بهشون ایول
در بابت نور پردازی و پخش اهنگ هم چه بسا اخر اجرا اشاره شد بهش سینک نبودن این دو بخش با اجرا یکم فاحش بود برام ولی اهنگ ها هم برای القای حس تنش صحنه خوب انتخاب شده بودن چون عملا سر این صحنه ها اهنگی پلی میشد.
و یه نکته که یکم ازرده خاطرم کرد معمولا اجراها وقتی تمام میشوند دست اندرکاران همه میان خودی معرفی میکنند و دو طرف چه تماشاگر چه دست اندرکاران اجرا به هم یه احترام متقابل میازارند ولی خب بعد اتمام اجرا به یه خوش اومدین قضیه فیصله یافت...بیشتر از این پر حرفی نکنم

خلاصه خسته نباشید میگم به همه دست اندر کاران اجرا
و ممنون که تا اینجا نظر من رو خوندید🙏🏼

محمد حسین سپنج (mh.sepanj)
ممنونم از این همه لطف و ظرافت نگاه‌تون🙏
ممنون از نقد و نظرتون
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید میگم به همه اعضای پشارکت داشته در این اجرا
من دو شب پایانی رفتم و واقعا بینظیر بود اجرا، معمولا یکبار هر تئاتر و نیرم ولی واقعا این ارزش دومین بار رفتن و داشت خلاصه بپردازم به دیدگاهم:
اولش یکم ارتباط بر قرار نمیکنی با اجرا ولی به نرور که فاز و حال اجرا دستت میاد هی به مرور بیشتر متحیر میشی یکم جسارتا با اسپویل حرف بزنم از اونجایی هم‌که اجرا تموم شده
به شخصه اولین بار که رفتم‌دیدم اول که افای کامکار وارد صحنه شد یکم بازی اغراق آمیز ایشون اذیتم میکرد ولی به مرور متوجه شدم لازمه این شخصیت بازی اگزجرش و به مرور بیشتر با این شخصیت حال کردم
هم تسلط ایشون واقعا خوب بود، و اینکه واقعا بعضی جاها در حال بازی میکردن، یعنی حرکات بداهه ایشون واقعا تمیز تو اجرا نقش میگرفت، این تو شب دوم خیلی بهتر میشد تشخیص داد در مقایسه با شب قبلشون یکی از چیزایی که خیلی برام جذاب بود سینک بودن صداها و ایشون بود (که البته دم صدا گزارم گرم شب اخر کنار ایشون نشسته بودم و میدیدم کارشون جدا از چندتا سوتی که دادن ولی واقعا کار تمیز در اومده بود) مخصوصا صحنه اخر که اوج شکوه نمایش صحنه اخر بود، مخصوصا اون بازی ... دیدن ادامه ›› با سایه ها
خلاصه واقعا ایول هم شخصیت فانو خوب بازی میکردن هم وقتایی که نقش تو حالت psychoo killer ای به قولی میرفت.
خانم نجفدری هم واقعا عالی بودن اصلا بحثی واقعا نبود تو کار فرمشون خیلی لذت بردم هی به مرور جذاب تر میشد به شخصه برای خودم اول باد بود بعد عنصر ۵ ام (که دقیق نفهمیدم چیه فک کنم روح بود) و بعد اتش که دیگه عملا اتش سنگ تموم گذاشتن انقدر که تنش تو کار فرم زیاد بود خلاصه واقعا خسته نباشید به ایشون 🤌🤌
اقای تکلو هم خوب بودن یکم جنبه طنز کار و برده بودن بالا مخصوصا تایم های مختلف سرشونو از پشت صحنه بیرون میاوردن😂
طراحی لباس هام قشنگ بود جا داشت بهتر باش ولی خوب بود (به شخصه یکی از چیزایی که ازارم میداد هی لباس اقای کامکار در حال افتادن بود ولی خب همون لوله داخل لباس ایده مبتکارانه ای بود برای القای عنصر باد)
موسیقی هم که واقعا خوب بود واقعا از موسیقی و به خصوص ترکیبش با طرح های به خصوص هر عنصر و اهنگ واقعا تمیز در اومده یود و به خصوص اهنگ باد که ترکیبش کرده بودن با گزارش اب و هوا واقعا لذت بخش بود و صد البته اهنگ صحنه اخر که قشنگ با بازی های قوی اقای کاکار و خانم نجفدری و بازی با نور ادم رو میخ کوب میکرد
خلاصه پر حرفی نکنم اگه تا اینجا نکرده باشم
واقعا خسته نباشید میگم واقعا جا داشت از این اجرا بیشتر از اینها استقبال بشه واقعا کار خوبی بود
خسته نباشید به همگی و ممنون که تا اینجا خوندید🙏🏼🙏🏼
سلام و خسته نباشید میگم به همه‌ی اعضای گروه
من اجرا رو روز جمعه ۸ تیر دیدم
برای خواننده های این کامنت اگه اجرا رو ندیدن در بعضی جاها شاید اسپویل بشه برای همین قبلش یه اسپویل میزارم
واقعا هم اجرا و هم داستان هر دو قوی و جذاب بودن
به شخصه واقعا هم طنز ماجرا و هم غمش هر دو به یه حد خوبی بالانس بودن و جوری نبود که طنز داستان حاکم بشه بر قالب داستان و در اخر یه طنز سیاه خوب به مخاطب ارائه میدن
و نشونه گذاریام خیلی ساده و هوشمندانه بود اسپویل: " مثلا اول اجرا کلا یه اقای صادق ملکی اگه اشتباه نکنم جوراب قرمز داشت و خیلی چشم گیر بود و هی به شخصه کل اجرا ذهن من درگیر بود که این مال خود اقای ملکی هست یا خیر و خب به مراتب اثبات شد که نه این نشون بر اون داستانه و اینجا بود که اقای عزیزی به چشم میومد و خب باز اونم اخر داستان مشخص شد" این یکی از اون نشونه های ظریف ولی چشم‌گیر بود که خیلی به دلم نشست و جالب میشد پستر هم بر این مبنا تا خیلی مستقیم رو کلیه باشه صرفا در حد نظر شخصی🫱🏻‍🫲🏾
یکی دیگه از نشونه ها همون سنگای زمین که هی میکندنشون کلیتش باحال بود اسپویل:" ... دیدن ادامه ›› ولی سر اینکه خیلی پراکنده و نامنظم بود رویش تا اخرش نفهمیدم بر چه میبناه و خب در اخر عملا انگار سنگ قبر بودن و خب اینم باز یه دیتیل دیگه"
یه دیتیل دیگه که برام سوال بود در اخرم مجبور شدم بپرسم😂 همچنان اسپویل:" سر یه سری دیالوگای خاص همه گوششونو میگرفتن جز اقای عزیزی و اینطوری بودم که چرا که عملا مربوط به این میشه که همه گوششون از این حرفا پره و بازم همچنان میتونم بگم متقاعد نشدم چرا 😂😬"
ولی خب اکتا واقعا جذاب بود هر کس به نوبه خودش خوب نقشش و ایفا کرد و بازی همرو دوست داشتم به خصوص اقای عزیزی حالا یه سری نقشا برام کم رنگ تر بودن بازیشون یه سری بیشتر و طنز ماجرا تا بخشای اخری پررنگ تر بود تا اون جا که اون وویس پلی میشه و واقعا وقتی میبینی که داستان از رنگ و روی یه تئاتر به واقعیت بیشتر بدل میشه غم داستان قوی بالا میگیره...
و بخش قشنگ دیگه ماجرا گروه موسیقی بود کا که هم متن اهنگ و هم گیتار هر دو قشنگ رو داستان میشستن دمشون گرم واقعا
یه چیز دیگه که دوست داشتم هماهنگیای بازیا بود مثلا همون اولا که یکی در میزنه که خانم یزدان یار و اقای ملکی هی با هم بالا رو نگاه میکردن اون سینک بودن به دلم نشست شاید چیز کوچیکی باشه ولی قشنگ بود ایرادی از داخلش در نمیومد.

و خلاصه دمشون گرم امیدوارم بیشتر از اون تعداد مخاطبی که اون روز دیدم ازشون حمایت شه اجراییه که ارزش دیدن داره
اینو یادم رفت بگم
خیلی هم متشکرم بابت بلیطی که دادین🤘🏻🫱🏻‍🫲🏾
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب ۲ آذر من اجرا رو دیدم
و واقعا لذت بردم
عجیبه هیت دیدم از اجرا ولی امشب حداقل اکتا واقعا دلنشین بود
من خودم قبلا نمایشنامه رو خونده بودم و انتظار داشتم اجرا بتونم اون ابهت نمایشنامه رو داخل اجرا ببینم و دیدم واقعا
اول به نظر گریم کارکترا واقعا جای تقدیر داشت، مثلا گریم اقای رییس و واقعا خوب در اورده بودن (شبیه پنگوئن فیلم بتمن بود) و واقعا تصور یه رییسی که موقع خوندن نمایشنامه داشتمو در اورده بود(البته برای من تو ذهنم یه کتم داشت) و شخصیت راجاپور رو هم یه تیپ نیم ایرانی داشت ولی خوب در اومده بود و بقیه گیریما هم خوب بود و البته دو نقش صامتم باحال بود ایده ضرب در رو دهنشون و در اسانسورم دوست داشتم (البته یکم بیشتر شبیه در خونه بود ولی اون طراحی بالا و پایین رفتنش خوب بود.
اکتا واقعا عالی بود شخصیت اصلی ژولیت حال زیاد اکت خاصی چشم گیری نداشت ولی خب در کل خوب بود فقط بعضی وقتا یهو دیالوگ محور میشد (میدونم میخوان به بهترین نحو بعضی وقتا دیالوگو ادا کنن ) ولی خب یهویی وقتی میخواست یه جمله قصار بگه از محاوره ای میرفت کتابی ولی خب سخته واقعا هم کارگردان یه اجرا ... دیدن ادامه ›› باشی هم شخصیت اصلی تجربه داشتم و خب اجرا خوب کارگردانی شده رسما چیزی از نمایشنامه از قلم نیافتاده بود. بقیه اجراها زیبا بود راجاپور که هم کمدیش خوب بود و هم خوب اشک اورد تو چشمامون، دکتر سو هم ابهتشو خوب نشون داد و رییس هم خوب بود، رفت و برگشت بین رییس و راجاپور جذاب بود و رییس واقعا در قالب نمایشنامه میگنجید که خوب بود👌 لورا هم خوب شخصیت و در اورد و شور و هیجان شخصیت و قشنگ در اورده بود و ارتباط خوبی با کارکترای دیگه برقرار میکرد و ماری هم خوب بود ولی اونجور که باید و شاید غم زندگی مصیبت بارش نهادینه نشد تو دلم
خلاصه این راجب اکتا و گریم طراحی صحنه هم که به در اشاره کردم و تقریبا جز اون چیز خاص دیگه ای نداشت صرفا چندتا صندلی و و یه میز و یه زنگ
دیالوگام‌که تقریبا دیالوگای نمایشنامه بود(که لریک امانوئل اشمیت عالی مینوازد) و میگم بعضی جاها حس میکردم رسما همون جمله کتاب داره به صورت کتابی نقل قول میشه
و کلام اخر از این اجرا انتظار بیننده بیشتر داشتم و عجیب و ناراحت کننده بود که مخاطبش از یه سری اجراهای بد دیگه که سالن تا خر خره پر میشد از ادمای معروف ولی اجرا دو هزار نمی ارزید، کمتر بود
خلاصه امیدوارم کامل و مفید بوده باشه و مخاطبشو این اجرا پیدا کنه
از اجرا لذت بردم
خسته نباشید به اعضا
سپاس از شما دوست عزیز 🌹🙏
۰۳ آذر ۱۴۰۲
شهرام شیرازی
عالی بود. لذت تماشای تئاتر را چشیدم. کارگردانی عالی،بازی های روان و متن خوب. همه چی همونجایی بود که باید. دستمریزاد.
تشکر از نگاهتون 🌹🙏
۱۲ آذر ۱۴۰۲
Mahdis Karimi
یک تئاتر به معنای واقعی خوب🤌🏽 یک تماشای ماندگار👌🏽 ممنون از همگیتون🥰
ممنون از شما🌹🙏
۱۲ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عرض خسته نباشید
من روز اختتمایه رفتم با دوتا از دوستان برای دیدن اجرا
و میخوام تقریبا دیدگاهم و نسبت به اجرا بگم و اگر غلط املایی در بین کلماتم بود پوزش میطلبم چون حجم کار زیاده:

تئاتر ضعیفی بود واقعا
اجرا ها اکثریت بد جز دو سه نفر که اون ها خوب کار را جمع کردن
داستان خیلی درهم و خسته کننده بود
و رسما انگار یه اتود بداهه بر اساس یه موضوع مرگ اقای گلابی بود (جدا از اون هک حساب بانکیا)
و تعداد بازیگرا زیاد بود همه همش تو یه صحنه ... دیدن ادامه ›› بودن انقدر پراکندگی داشتن و هر کدوم کار خودشون میکردن ادم نمیتونست رو هیچ کدوم تمرکز کنه ، بعضی جاها همه میخواستن یه جور خودشونو مطرح کنن جلو تماشاچی و یه شلم شولبایی شده بود
اولین صحنه دو نفر معرفی میشن که یکی اوتیسم داره، و دوستمون رسما هر چیزی هست جز اوتیسم من اوتیسمی دیدم و اینی که ایشون بازی کرد رسما معلول حال بود، انقدر تحرک شخصیت زیاد انقدر اگزجره میکرد اون اضطراب تو بدنشو که فقط میخواستم از صحنه بره بیرون، و اصلا جوری بود که هیچ دیالوگیم ادا نمیکرد انگار قدرت تکلمم نداره و واقعا عذاب بود.
بعد ۱۰ نفر معرفی میشن که هی وسطاش حس میکنی خودشون دارن دیالوگ اضافه میکنن، انقدر پراکندگی بازی وجود داشت ادم نمیدونست رو کدوم بازیگر تمرکز کنه، وسط هی طنز های نا مربوط پرونده میشد که رسما هیچ پایه و اساسی بر اساس محوریت داستان نداشت و هی وسطا بازیگرا میخندیدن و یه سری از بازیگرا هی تپق میزدن و اونجا دو چیز خیلی ازارم میداد یکی وجود پسر دختر ناتنی گلابی بود که رسما ادم حس میکرد یکی گفته این حتما باید تو اجرام باشه، بازی بسی ضعیف بود و واقعا بود و نبودش داخل بازی فرقی نمیکرد حتما یه جور باید میچپوندش داخل اجرا، مثلا یه جا داشت پشت میز قیمه میخورد در حالی که همه بازیگرا درگیر بحث بودن رسما انگار کره کرده بود وسط اجرا، یا یه قسمت فقط یه جا نشسته بود و حالا هدفون بیتز گزاشته بود داشت اهنگ‌گوش میداد، خلاصه زیاد نپردازم
یکی دیگه بازیگرا (مبین رستگار) با بحث دیالوگاش و بازیش خیلی کار ندارم که در حد متوسط بود، ولی این نقش انقدر پیاده روی بیش از حد طول صحنه داره که فقط جاهایی که رو زمین نشسته بود ارامش داشتیم واقعا اگزجره بود چلاغیش و عذاب اور بود چون اوکی نقش چلاغه ولی انقدر راه نرو و نصف اجرا فقط داشت یا دور خودش راه میرفت یا هی اینور و اونور میرفت خلاصه کفری شدم از این موضوع و اینم اضافه که دو سه بار پای چلاغش عوض شد.
حامد مهدی نژادم متوسط بود اولاش رو مخ بود اخراش به مرور بهتر شد اولا همش در راستا تبلیغ پیج اینستا و بحثای اینستا بود که باز واقعا اولاش دیالوگا در راستای ساختن داستان اصلا نبود و فقط طنزای پرتابی بودن ولی خب اخرش بیشتر اومد داخل داستان.
چند بازیگر این وسط اومدن رفتن وقت ارائه خودشون نداشتن فقط وسط کشمکش و فوحش کاری دعوا بودن که یکیش دکتره( اقای غلام حسینی) بود یکیشم اسم شخصیتو یادم نیست (خانم بیجانی) بودن که به قولی چیز خاصی ارائه ندادن و البته میگم وقت ارائه هم نداشتن که این ایراد نیست ولی خب...
میپردازم با اجراهای دیگه تو جمع دخترا کسی بازی درخشانی نداشت همه در حد متوسط بودن هیچ کدوم دیالوگ قوی با شخصیت پردازی قوی نداشتن و فرقی بینشون حس نمیشد صرفا یکیشون رو دکتره کراش زد یکیشون بچه داشت دوتای دیگه هم اصلا چیزی به ذهنم نمیرسه.
+
نقش مامان بزرگه که فک کنم اقای قاسمی بازی کرده بود شخصیت پردازی جذابی داشت و خنده دار بود و از بازی شخصیتش خسته نشدم دو سه تا جا تپق تغییر صدا زد ولی کلا بازیشو دوست داشتم.
امیدماهر هم نقششو خوب اجرا کرد بعضی جاها ظریف کاریاش به دل میشست و بازیش قوی بود و خنده دار بود واقعا
اول کارم یه بازیگر جز اوتیسمیه فک کنم هامون سیدی اونم بد نبود اول یکم بداهه وارد کرد با تیکه به گوشی کسی که میوت نکرده بود و شروع کرد دیالوگار و خوب ادا میکرد ولی خب اکت به خصوصی نداشتن و انقدر (اقای رضایی) بازیگر اوتیسمی انقدر تحرک میکرد نمیشد توجه کرد به بازیگر مقابلش.
جز این دو نفر (اقای ماهر و اقای قاسمی) و حالا کمی اقای هامون سیدی و اقای مهدی نژاد بازی کس دیگه ای واقعا به دلم ننشست.
خیلی پر حرفی کردم کلام اخر
اجرا برای کسی که خیلی انتظاری از محتوای تئاتر و اصول تئاتر نداره صرفا اومده کمی سرگرم شه و بخنده خوبه ولی خب من به عنوان یه ادمی که سواد متوسطی در این حیطه دارم دوست دارم از قدرت اجرا، داستان ، و بازیا لذت ببرم که در مجموع نبردم. و انتظار داشتم از اجرایی با این همه دست اندر کار یه کمدی قوی در بیاد نه در این حد ضعیف...

شب و روزگار خوش
سلام...دوست عزیز خواستم یه نکته ای رو خدمتتون عرض کنم..البته من مثل شما سواد تاتری ندارم و فقط یه تماشاگر معمولیه علاقه مند به تاتر هستم بنده به عنوان پدر یک بچه اتیسم قطعا بهتون میگم اون شخصیت دقیقا نوجوان و‌جوان طیف اتیسم رو به نمایش گذاشت.بسیار باهوش اصطلاحا دارای هوش جزیره ای و دارای کیلیشه هایی که معمولا به شکل دست زدن های مداوم یا دست کشیدن روی صورت و.....انیشتین بردپیت و ایلان ماسک جزو مشهور ترین افراد دارای اتیسم در جهان هستند...و اینکه اگه اپیزودهای دیگه رو هم به تماشا نشسته باشید گروه کارگردانی قصد داشت معضلات اجتماعی و بعضا تعصبات غلط رو به چالش بکشه که بیشترش تو حوزه زنان بود..موفق باشید
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
سلام و درود بر شما
با احترام به شما و مسلما در راستای افراد اوتیسمی شما بهتر میدونین ولی خب میگم به نظرم این حد از اگزجره نوشتم تو کامنتم ولی همون مبالغه برای این بیماری صرفا حواس مخاطب و از اصل ماجرا پرت میکنه و به شخصه واقعا ازار دهنده بود این حجم از انواع تیک رنگ و ورنگ و منم به خودی خود با چند فرد دارای اوتیسم برخورد داشتم و این اکت و کمی توهین به اوتیسمیا در نظر میگیرم
در راستای موضوعیت اجرا که هدف داستان چی بوده، قابل احترامه و خیلی خوبه که به این موضوعات اشاره بشه، با احترام به نظر شما به عنوان یک مخاطب مجددا میفرمایم که دیالوگ ها و نوع بازی ها اونجور که باید و شایده (خوشبینانه عرض میکنم) به منه مخاطب اون موضوع اصلی و که بایده منتقل خوب منتقل نکرد، اخرش یهو فهمیدن این همه جوش زدن الکی و تمام، ولی میگم بازیای خوبم تو اجرا بود که بهشون اشاره کردم.
و نه من اجراهای قبل و ندیدم ولی خب از اونجایی که خود شما میفرمایید بهترین اختتمایه بود حدس میزنم اگر پایه اجراهای قبلم مینشستم با همین دیدگاه از سالن بیرون میومدم
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید