عرض خسته نباشید
من روز اختتمایه رفتم با دوتا از دوستان برای دیدن اجرا
و میخوام تقریبا دیدگاهم و نسبت به اجرا بگم و اگر غلط املایی در بین کلماتم بود پوزش میطلبم چون حجم کار زیاده:
تئاتر ضعیفی بود واقعا
اجرا ها اکثریت بد جز دو سه نفر که اون ها خوب کار را جمع کردن
داستان خیلی درهم و خسته کننده بود
و رسما انگار یه اتود بداهه بر اساس یه موضوع مرگ اقای گلابی بود (جدا از اون هک حساب بانکیا)
و تعداد بازیگرا زیاد بود همه همش تو یه صحنه
... دیدن ادامه ››
بودن انقدر پراکندگی داشتن و هر کدوم کار خودشون میکردن ادم نمیتونست رو هیچ کدوم تمرکز کنه ، بعضی جاها همه میخواستن یه جور خودشونو مطرح کنن جلو تماشاچی و یه شلم شولبایی شده بود
اولین صحنه دو نفر معرفی میشن که یکی اوتیسم داره، و دوستمون رسما هر چیزی هست جز اوتیسم من اوتیسمی دیدم و اینی که ایشون بازی کرد رسما معلول حال بود، انقدر تحرک شخصیت زیاد انقدر اگزجره میکرد اون اضطراب تو بدنشو که فقط میخواستم از صحنه بره بیرون، و اصلا جوری بود که هیچ دیالوگیم ادا نمیکرد انگار قدرت تکلمم نداره و واقعا عذاب بود.
بعد ۱۰ نفر معرفی میشن که هی وسطاش حس میکنی خودشون دارن دیالوگ اضافه میکنن، انقدر پراکندگی بازی وجود داشت ادم نمیدونست رو کدوم بازیگر تمرکز کنه، وسط هی طنز های نا مربوط پرونده میشد که رسما هیچ پایه و اساسی بر اساس محوریت داستان نداشت و هی وسطا بازیگرا میخندیدن و یه سری از بازیگرا هی تپق میزدن و اونجا دو چیز خیلی ازارم میداد یکی وجود پسر دختر ناتنی گلابی بود که رسما ادم حس میکرد یکی گفته این حتما باید تو اجرام باشه، بازی بسی ضعیف بود و واقعا بود و نبودش داخل بازی فرقی نمیکرد حتما یه جور باید میچپوندش داخل اجرا، مثلا یه جا داشت پشت میز قیمه میخورد در حالی که همه بازیگرا درگیر بحث بودن رسما انگار کره کرده بود وسط اجرا، یا یه قسمت فقط یه جا نشسته بود و حالا هدفون بیتز گزاشته بود داشت اهنگگوش میداد، خلاصه زیاد نپردازم
یکی دیگه بازیگرا (مبین رستگار) با بحث دیالوگاش و بازیش خیلی کار ندارم که در حد متوسط بود، ولی این نقش انقدر پیاده روی بیش از حد طول صحنه داره که فقط جاهایی که رو زمین نشسته بود ارامش داشتیم واقعا اگزجره بود چلاغیش و عذاب اور بود چون اوکی نقش چلاغه ولی انقدر راه نرو و نصف اجرا فقط داشت یا دور خودش راه میرفت یا هی اینور و اونور میرفت خلاصه کفری شدم از این موضوع و اینم اضافه که دو سه بار پای چلاغش عوض شد.
حامد مهدی نژادم متوسط بود اولاش رو مخ بود اخراش به مرور بهتر شد اولا همش در راستا تبلیغ پیج اینستا و بحثای اینستا بود که باز واقعا اولاش دیالوگا در راستای ساختن داستان اصلا نبود و فقط طنزای پرتابی بودن ولی خب اخرش بیشتر اومد داخل داستان.
چند بازیگر این وسط اومدن رفتن وقت ارائه خودشون نداشتن فقط وسط کشمکش و فوحش کاری دعوا بودن که یکیش دکتره( اقای غلام حسینی) بود یکیشم اسم شخصیتو یادم نیست (خانم بیجانی) بودن که به قولی چیز خاصی ارائه ندادن و البته میگم وقت ارائه هم نداشتن که این ایراد نیست ولی خب...
میپردازم با اجراهای دیگه تو جمع دخترا کسی بازی درخشانی نداشت همه در حد متوسط بودن هیچ کدوم دیالوگ قوی با شخصیت پردازی قوی نداشتن و فرقی بینشون حس نمیشد صرفا یکیشون رو دکتره کراش زد یکیشون بچه داشت دوتای دیگه هم اصلا چیزی به ذهنم نمیرسه.
+
نقش مامان بزرگه که فک کنم اقای قاسمی بازی کرده بود شخصیت پردازی جذابی داشت و خنده دار بود و از بازی شخصیتش خسته نشدم دو سه تا جا تپق تغییر صدا زد ولی کلا بازیشو دوست داشتم.
امیدماهر هم نقششو خوب اجرا کرد بعضی جاها ظریف کاریاش به دل میشست و بازیش قوی بود و خنده دار بود واقعا
اول کارم یه بازیگر جز اوتیسمیه فک کنم هامون سیدی اونم بد نبود اول یکم بداهه وارد کرد با تیکه به گوشی کسی که میوت نکرده بود و شروع کرد دیالوگار و خوب ادا میکرد ولی خب اکت به خصوصی نداشتن و انقدر (اقای رضایی) بازیگر اوتیسمی انقدر تحرک میکرد نمیشد توجه کرد به بازیگر مقابلش.
جز این دو نفر (اقای ماهر و اقای قاسمی) و حالا کمی اقای هامون سیدی و اقای مهدی نژاد بازی کس دیگه ای واقعا به دلم ننشست.
خیلی پر حرفی کردم کلام اخر
اجرا برای کسی که خیلی انتظاری از محتوای تئاتر و اصول تئاتر نداره صرفا اومده کمی سرگرم شه و بخنده خوبه ولی خب من به عنوان یه ادمی که سواد متوسطی در این حیطه دارم دوست دارم از قدرت اجرا، داستان ، و بازیا لذت ببرم که در مجموع نبردم. و انتظار داشتم از اجرایی با این همه دست اندر کار یه کمدی قوی در بیاد نه در این حد ضعیف...
شب و روزگار خوش