در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سارا میر درباره نمایش چاپلین: خطاب به اقای امید طاهری: با توجه به اینکه در پیج اینستاگرام لینک نقد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:13:04
خطاب به اقای امید طاهری:
با توجه به اینکه در پیج اینستاگرام لینک نقد گذاشته شده است اما کامنت بسته است!
لازم دانستم تا نقطه نظرات خود را در همین سایت فروش که شما در نقد خود هم اشاره ای به آن داشته اید خدمتتان اعلام دارم.
حال که متن خود را برپایه اندیشه اعلام فرموده اید
تلاش ام بر پایداری بر همین اصل خواهد بود.

شما به قول خود با پرسیدن سوالات و گذاشتن علامت سوال و تعجب نقد نکرده اید فقط سوال پرسیده اید که چرا برزخ؟ چرا چاپلین و سالن اصلی و …
حال در راستای نوشته شما نیز سوالاتی مطرح هست:

_ چه مقامی تعیین کننده وجاهت یک نمایش برای سالن اصلی می باشد؟ استاندارد و معیارهای ... دیدن ادامه ›› نمایش در سالن اصلی چیست؟
_ ایا نمایشی که موفق به جذب مخاطب خود تا این لحظه شده و در اکثر سانس ها تقریبا سالن را تکمیل کرده؛ مخاطبانش همه فاقد درک و سواد و فهم اثار هنری هستند؟

پیش از هر گونه قضاوتی خواهشمندم در نظر داشته باشید که این نمایش بدون تخصیص و صرف هزینه های کلان تبلغیاتی موفق به جذب مخاطب خود شده است!!
و‌ این بینندگان همان افرادی هستند که به زعم شما زیر سایت های فروش کامنت خوب می گذارند‌، همه دوست و فامیل اند؟

اگر با تایید فرض شما مبنی بر شعارگونه بودن دیالوگ های یک اثر هنری روبرو هستیم، دقیقا چه ایرادی دارد؟ که باید خدمتتون عرض کنم که این موضوع رو تکذیب می کنم.
چرا می پندارید هنر فقط در قالب چهارچوب‌های مشخص ذهن شما کار می‌کند؟
و بر چه مبنایی برداشت نموده اید که مخاطب یا مخاطبین هم موضوع را درک نکرده اند؟
چاپلین، چاپلین نیست . این کشف شماست؟
اجازه بدهید کشف دیگری را هم خدمت شما ارائه کنم
هیتلر هم هیتلر نیست
چون دقیقا هدف نگارنده نمایشنامه همین موضوع بوده و به همین دلیل و بسیاری از دلایلی که در لایه های عمقی تر داستان لحاظ شده این برخوردها در برزخ رخ داده است

با افتخار و خرسندی باید اعلام کنم که خیل قابل توجهی از مخاطبان عادی نکاتی را از این چاپلین و‌هیتلر برداشت کرده اند و نظرات مثبت نثار مجموعه کرده اند.
شاید ذهن آنها هنوز گرفتار پیچیدگی بایدها و‌ نباید هایی که به زعم بنده برخی از دوستان هنرمند گرفتار آن شده اند، نیست.
اما سوال مهم و‌کلیدی این است که یک هنرمند باید برای چه کسی اثر خلق کند؟
برای مخاطب؟ یا برای منتقدین؟
حال آنکه مهران رنجبر در ساخت اثر برای مخاطب خود موفق بوده است و پل ارتباطی خود را برقرار کرده است . درست مثل پلی که از صحنه وسط تماشاچی می آید و خود گویای جامعه هدف اوست.
تماشاچی… مردم…. نه منتقدین و کسب امتیاز از آنها.

نقد تخصصی در خصوص ایراد های یک نمایش عامل رشد و‌ پختگی هنرمند است. اما برداشت من از نقد شما مطابق با اقرار خودتان در نوشته شما است.
شما نقد نکرده اید.کاش سوالات دلنامه خود را در قالب یک مسیج از خود مهران رنجبر می پرسیدید..

تقابل اندیشه یعنی رویارویی اندیشه، پس به عنوان یک متفکر و‌ منتقد از ارزش های هنری خود بگویید و نقد تخصصی کنید که قطعا برای ایشان و بسیاری از هنردوستان مفید می باشد و از همه مهم تر قدرت تشخیص و تفکر را در میان خوانندگان ارتقا می بخشد.
اما انتخاب اثر مورد علاقه را به عهده خود مخاطبان بگذارید و اظهار نظر شما القا کننده این نباشد که گویی تعیین و‌ تکلیف می کنید، مخاطب چه اثری را باید دوست داشته باشد.
میلاد فراهانی و امیر مسعود این را خواندند
shahla rezakhani و ظریف رسولی این را دوست دارند
چقدر جالب نوشته اید
من نقد ایشان را نخواندم
اما چه نکات جالبی اشاره کردید
چاپلین چاپلین نبود
هیتلر هم هیتلر نبود
به نظر من اینها دو تفکر رایج جامعه بودند
و تقابل جالبی بود
و مطلق هم نبود
عصا یک هدایتگر درون بود
او آسمانی بود
سگ نماد بردگی ما بود
من اینها رو برداشت کردم و جالب بود برام نمایش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید