یادداشتی درباره نمایش خونمردگی / مهدی جلینی
منتشر در روزنامه سازندگی سهشنبه 23 مرداد 1403
"در تلاطم یک اتفاق"
«خونمردگی» نمایشی به کارگردانی مهدی جلینی و گروه تئاتر چهارم، از شهرستان سبزوار به تهران آمدهاند و در چند جشنواره پیشین از جمله جشنواره استانی و هم آغاز، جوایزی را نیز کسب کردهاند. این نمایش اینروزها در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر به اجرای عموم رسیدهاند و خود را در این تجربه محک میزنند.
در خلاصه نمایش خونمردگی آمده که بیماری جوانی به نام ثریا ابراهیمی که 5 سالیست در کما به سر میبرد و در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستریست، در طی آزمایشاتی که کادر درمان از او به عمل آورده، مشخص میشود که باردار است. بارداری غیرمتعارف او و پیگیریهای مدام همسرش باعث میشود که کادر مدیریت و درمانی این بیمار، بدنبال راه برونرفتی از این وضعیت بحرانی باشند. موقعیتی که از یک سو به اعتبار بیمارستان و پرسنل آن لطمه میزند و از سوی دیگر شرایط بیمار را دچار تغییرات اساسی میکند.
«خونمردگی» که به نویسندگی محسن سنگ سفیدیست بر این وضعیت پیریزی شده که واکنش افراد دخیل در این ماجرا را
... دیدن ادامه ››
به دید تماشاگر برساند. از رئیس بیمارستان و پزشک درمانگر، دو پرستار مراقب بیمار و خدمه و پزشک آزمایشگاه گرفته تا خواهر و همسر بیمار .
نمایش تاکید میکند که چگونگی و عامل این اتفاق مهم نیست بلکه مهم مواجهه و برخورد افرادیست که در قبال مسئولیتی که دارند در شرایط بحرانی، نسبت به آن، چه موضعی خواهند داشت. شاید در نگاه اول به نظر برسد که نمایش تنها محدود به این مکان و کانسپت بیمارستانی و درمانی و خطاهای پزشکیست که البته چندان هم نادر نیست و بسیاری از بیماران با این دست خطاها، دچار صدمات زیاد و گاه جبرانناپذیری میشوند، اما در لایههای عمیقتر، رویکرد نویسنده و کارگردان و استفاده از طراحی کروماکی و سبز سینمایی موجود در تمام قسمتها و وسایل صحنه، نشان میدهد که این اتفاق میتواند تعمیمپذیری به هر حوزه جمعی و اجتماعی داشته باشد. چه بسا در موقعیتهای متفاوت و متعددی که مسئولیت شغلی و یا اجتماعی بر عهده افراد است، براحتی از آن شانه خالی کرده و یا در صدد توجیه و رفع و رجوع مشکلات حاصل از کم کاری خود و مقصر جلوه دادن دیگری هستند.
«خونمردگی»، در این مسیر تلاش کرده با بازیهای روان و چفت و بستی به کلیت ماجرا، پیرنگ اصلی را حفظ کرده و با فاصله و پرهیز از ورود به مضمونهای جنایی و پلیسی، به محتوای انسانی آن بپردازد. از نشانهشناسی و مفاهیم زیرلایهای نیز بهره ببرد. با اینحال هر چند دغدغه گروه نمایشی چهارم در این باره ارزشمند است و در ابتدا، گزینش چنین سوژهای که گویا از داستانی واقعی برداشت شده، جذاب است اما آنچه به عنوان واکنشها و مواجهات افراد و دلایلی برای عدم مسئولیتپذیری با این واقعه در نظر گرفته شده و مطرح میشود، به کلیشههای مرسوم نزدیک است و حتی تکراری به نظر میرسد. پزشکی که با پرسنل و پرستاران وارد روابط خصوصی میشود، بنابراین نمیتواند چندان مسئولیت خود را صحیح انجام دهد، پرستاری که خود را ملزم به رسیدگی کامل بیمار و ورود و خروج همراهان نمیکند و شوهری که کاملا نقشش به تیپ نزدیک شده و مردیست قلدر که موجب شده تا همسرش دست به خودکشی بزند و به کما برود و در این وضع وحال، بازهم چشمش بدنبال خواهر زن خود است، از این دست نمونههای کلیشهایست. درعینحال و در طول نمایش، علامت سوالهای زیادی نیز برای تماشاگر ایجاد میشود که پاسخی برای آنان نمیتوان یافت. اما شاید بیش از همه میتوان به بخش حضور نظافتچی در اتاق رئیس بیمارستان برای پرسش از علت استعفای او، نقد داشت که اساسا آن پرده با کل نمایش در تضاد است. حتی اگر قرار بر ایجاد موقعیت طنزی در نمایشی رئال و جدیست، این موقعیت میبایست با کمدی موقعیت تدارک دیده شود و نه طبق معمول بهره از کاراکتری شهرستانی و با لهجه محلی که کمی هم شیرین عقل میزند، به آن دست یافت.
با این حال کارگردان جوان و گروه تئاتری چهارم بر صحنه قشقایی نشان میدهد، دغدغهمند است. اشاره به معضلات اجتماعی و فرهنگ حاکم بر جامعه، مشکلات زنانی که تحت خشونتهای خانگی شوهران خود قرار میگیرند و دچار آسیبهای شدید جسمی و روانی میشوند، بیمسئولیتی و سوءاستفادههای افراد در جایگاه شغلی خود که میتواند به قیمت جان دیگران تمام شود، در جای خود ارزشمند است.
در عین حال پروسه تمرین و پیشینه حضور در صحنه این گروه نیز قابل مشاهده است. و میتوان امیدوار بود که در آینده نزدیک، اجراهای حرفهایتر و موفقتری را از آنان شاهد باشیم.
نیلوفرثانی
عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران
"سپاس و قدردانی از گروه خوب اجرایی و فرصتی که بعد از نمایش به گپ و گفتگویی صمیمی گذشت."