دوبار به تماشای این اجرا نشستیم و اجرایی ارائه شد خیلی فراتر از انتظار ما.
اینکه تک بازیگر باشی و تو باشی و یک صحنه تئاتر و چندین چشم که به تو نگاه میکنند، بخوای با اشیای خیالی اجرا کنی و در جای چندین شخصیت قرار بگیری و صحبت کنی، و بتونی احساس شخصیت رو به ملموس ترین شکل ممکن منتقل کنی، هنر بسیاری رو میطلبه. و آقای امینی تبار بسیار بسیار به این هنر مسلط بودن و یک ساعت قلب ما رو با بازی فوقالعاده و درخشانشون، با خاطرات زندگی اون سرباز همراه کردن، با عاشق شدن اون کاراکتر لبخند زدیم و با "از دست دادن هاش" اشک ریختیم. حتی دومین بار که به تماشای اجرا نشستم، احساس خستگی نکردم و اتفاقا بیشتر از قبل لذت بردم و دلم میخواست کاش میتونستم چندین بار دیگه هم به تماشا بنشینم. خوراک خوبی برای ذهن و قلب ما بود این اجرا.
دم نویسنده و کارگردان و تهیه کننده تمام عواملی که باعث شکل گیری این اجرای بینظیر شدن گرم.
دم آقای امینی تبار عزیز گرم که به شکل کاملا محسوسی، هر شب تمام انرژی خودشون (جه فیزیکی برای به تصویر کشیدن تمام حرکات سخت موجود در اجرا، و چه ذهنی و روانی برای انتقال خالصانه ی احساس کاراکتر) رو برای این اجرا گذاشتن و روی صحنه احساس و زیبایی خلق کردن.
خداقوت به همگی 🌱