در کل نمایش خوبی بود خصوصاً اینکه بر خلاف خیلی از نمایش های دیالوگ محور اینجا حرکت و موسیقی و اجرا نقش مهمی داشت. ولی برای کسی که در آنجا زندگی کرده و هنوز صدای سوت راکت های هواپیماهای عراقی را در گوش خود دارد به نظرم چند اشتباه در بیان نویسنده رخ داده. فضای نمایش بیشتر گرایش به سمت استان های هرمزگان و بوشهر که ماهیگیری و صیادی خیلی رایج است داشت در صورتیکه جنگ در آبادان و خرمشهر و اهواز رخ داده بود که سبک زندگی آدمها خیلی فرق داره. این لهجه ای که در نمایش استفاده شده بود به نظرم وجود خارجی نداره و از برساخته های خیلی از نویسندگان سینما و تلویزیون خوزستان نرفته و جنگ ندیده است که تنوع قومیتی و گویش های متفاوت زبان فارسی را نشنیده اند. روزی که سال 65 هواپیماهای عراقی 50 نقطه اهواز را بمباران کردند 50 مرتبه این صدای سوت در گوش من چیزی بجز ترس و وحشت بجا نگذاشت. مردم توی خیابان نمی دانستند به کجا فرار کنند و به کدام سمت بروند. آنجا من رقص ندیدم...