در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آنیتا هادی زاده درباره نمایش سیئِر: در تمام سال هایی که تاتر دیدم این بدترین تجربه من بود . من بدون دقت با
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:53:07
در تمام سال هایی که تاتر دیدم این بدترین تجربه من بود . من بدون دقت با توجه به امتیاز نمایش انتخابش کردم ولی الان تنها دلیلی که به ذهنم میرسه این هست که به دلیل تعداد بالای عوامل نمایش دوستان و خانواده عوامل امتیاز بالا دادند و نمایش امتیاز کسب کرده. تلاش نمایش ارئه یک کار هنری سنگین بود که به هیچ عنوان حتی نزدیک چنین کارهایی هم نمیتونست بشه. داستان ضعیف که بهم جور نمیشد موسیقی نا مناسب دیالوگ هایی که خوب ادا نمیشد فضای خیلی ساختگی. کلا هیچی به هیچی نمیخورد
متاسفانه این روشی برای مارکتینگ نمایش در این بازار ویران شده..این اتفاق البته جاهای دیگر دنیا هم دیده میشه اما اینجا کمیت پایین مخاطب کلی تئاتر ضزیب خطاپذیری ناشی از این روش ها رو بالاتر میبره
۲۵ شهریور
▫️صرف نظر از برخی زوایای فنی در رشته بازیگری و تئاتر که خارج از حوزه آگاهی بنده است، من نمایش "سییر" را یک نمایش معترضانه ی سیاسی - اجتماعی یافتم و از این جنبه به آن می پردازم. و اینکه مسائل تکنیکی چه ضعف و قدرتی داشتند ، خارج از سواد بنده است. اما آنچه می‌توانست بیان کنید این است:

"سییر" ، حکایت بسیاری از مردمان و همین طور جامعه خودمان است. مردمانی که حتی نام حقیقی ندارند و صرفاً در این فضا، صاحب نقشی برای ایفای نقششان هستند و محکوم به اسارتی هولناک اند. مردمانی که دچار کوری اند، اما نه کوری فیزیولوژیک، که کوری روانی. در واقع، فضایی که شخصیت‌ها در آن هستند، آیینه ی تمام نمایِ زندگی مردمانی است که کوری، نماد جهل و ناآگاهی آنهاست .چیزی که باعث می‌شود فرد پیرامونش را درک نکند ... دیدن ادامه ›› و قدرت تشخیص درست از نادرست و حقیقت از ناحقیقت را از دست بدهد . به طوری که حتی میان رفتن و ماندن از دنیای تاریکی که در آن محبوس اند، نیز بلاتکلیف اند. در این شرایط، کوری به شکل بی‌تفاوتیِ هر یک، نسبت به دیگری نیز نمود پیدا می‌کند و چنان فراگیر می‌شود که برایشان زندگی در دنیایی تاریک که در آن محبوسند و بیرون تفاوتی نیست و چنین رخدادی می‌تواند در هر جامعه‌ای رخ دهد.

این نمایش از آنجا سیاسی است، که به خاطر اهداف پوچ و خودخواهانه برخی افراد طمّاع و احزاب سیاسی و بی‌اهمیتیِ آنها به سرنوشت دیگران، مدام بایدها و نبایدهایی جایگزینِ احساسات ، عواطف و خواسته هایِ افراد می‌شود و این افراد بمرور دچار "تنهایی درون فردی‌" می شوند. یعنی مدام آرزوها و احساساتشان را سرکوب و پنهان می کنند. حتی نمی دانند چه چیزی را دوست دارند یا ندارند(آنها فقط عروسک های سییر هستند) . حتی تازه واردی که باید متنی را حفظ کند، نمی داند که چرا باید چنین کند(بقیه هم نمی دانند) . اینان زندگی شان تا حد تقلا برای زنده ماندن تقلیل یافته( واژه غذا برایشان قدرت جادویی داشت) و در برابر یک نیروی برتر(سییر یا یک نیروی خارجی مانند حاکمان) سازگاری پیدا کرده اند.
از طرفی در این فضا دیدن نور(نماد آگاهی) جرم محسوب می شود.

به گمانم، پرسشی که شایسته طرح بود در این نمایش و مغفول ماند، این بود که :
چه شد که ما در این وضعیت گرفتار شدیم؟

علیرضا اسماعیلی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید