حد و مرز اهانتآمیزی
محمدحسن خدایی
پیتر هانتکه در نمایشنامه نامتعارف «اهانت به تماشاگر» تلاش دارد با به چالش کشیدن منطق بازنمایی در تئاتر، علیه تماشاگر منفعل سالنهای نمایش موضع انتقادی اتخاذ کرده و با رویکردی تهاجمی بار دیگر بحران بازنمایی واقعیت اجتماعی را به مسئله بدل کند. اینکه تماشاگر تئاتر بورژوایی، با پرداخت پول، بلیت تهیه کند و در آرامش سالنهای نمایش، منفعلانه به تماشای یک تئاتر متعارف بنشیند، برای هنرمندی چون هانتکه غیرقابل قبول است.
حمله تمامعیار هانتکه به جایگاه نمادین تماشاگر، تمنای برهمزدن نظم پذیرفتهشدهای است که بر سالنهای تئاتر حاکم شده و وضعیت ملالآور کنونی را مدام بازتولید میکند. به هر حال بعد از پایان جنگ جهانی دوم و برآمدن وجدان معذب مردمان آلمان، آن هم در قبال کشتار یهودیان و برپایی انواع و اقسام کورههای آدمسوزی، نیهیلیسم و بحران معنا در اروپا فراگیر شد و این قضیه در قبال روح جمعی ساکنان آلمان شدت بیشتری یافت.
بنابراین تأمل در رابطه با اخلاقیات تازهای که در حال پدیدار شدن بود به امری فراگیر بدل شد و به منازعات گستردهای دامن زد. گو اینکه مباحث فیلسوفان پساساختارگرای فرانسوی در رابطه با معنا و بحران بازنمایی در جهان سرمایهداری متأخر، نویسندهای چون هانتکه را هم تحتتاثیر قرار داد و نوعی گسست معرفتشناسانه را در رابطه با امر نوشتن برای او ضرورت بخشید. اروپای پیر بعد از جنگ جهانی دوم بار دیگر در حال تأمل در قبال نقش و جایگاه خویش در جهان بحرانزده
... دیدن ادامه ››
معاصر بود و هانتکه یکی از راویان بیرحم تئاتر و ادبیات آن.
حال با این توضیح کوتاه میتوان به اجرایی پرداخت که این شبها علی اتحاد و برکه بذری در سالن یک پردیس تئاتر شهرزاد از متن چالشبرانگیز هانتکه بر صحنه آوردهاند. اجرا تا حدودی از پیشنهاد هانتکه تخطی کرده و بهجای چهار «برخوان»، از اجراگرانی استفاده میکند که گاهی بدل به بازیگر شده و مشغول بازی و بازنمایی رویدادها میشوند. بهنظر میآید حضور این تعداد اجراگر در صحنه، علیه سیاست نوشتاری هانتکه عمل کرده و در پی امر تئاتریکالیته است. نقش برخوانها را علی اتحاد و برکه بذری برعهده دارند و هر دو ایستاده مقابل میکروفون، متنی تلخیص شده از هانتکه را اجرا میکنند.
هر دو نفر نسبت به بقیه اجراگران، گاهی در جایگاه فرادستی قرار گرفته و شکلی از فرمان دادن و کارگردانی کردن صحنه و بازیگرانش را به نمایش میگذارند. هانتکه در نمایشنامهای که نوشته تلاش دارد با فاصلهگیری از امر نمایشی، تئاتر به شکل مرسوم و متعارف را کنار گذاشته و علیهاش شکواییه صادر کند. بیجهت نیست که برخوانها در متن هانتکه همچون میانجی محوشونده ظاهر شده و فارغ از بدنمندی، یکسره به صدا تبدیل شده و در خدمت گفتار نویسنده هستند.
در طول اجرایی که علی اتحاد و برکه بذری ترتیب دادهاند، اهانت به تماشاگر به آرامی آغاز شده و بهتدریج شدت مییابد تا فرآیند دیالکتیکی مابین گروه اجرایی و تماشاگران نمودار شود. هانتکه در متن نمایشنامه بهصراحت میگوید که برخوانها نباید وارد تعامل با تماشاگران شده و در دام پاسخگویی بیفتند. با آنکه مدام از خلق یک فضای مشترک مابین گروه اجرایی با تماشاگران صحبت میشود اما متن نمایشنامه تاکید دارد که تا حد امکان بهتر است تعاملی صورت نگیرد. اما اجرایی که این شبها شاهدش هستیم گاهی دچار این تعامل غیرضروری شده و تماشاگر ناآشنا با فضاهای هانتکهای را به انفعال یا واکنشی هیستریک میکشاند.
سالن یک پردیس تئاتر شهرزاد، فضای مناسبی در اختیار اجراگران قرار میدهد و این امکان را فراهم میکند که به میان تماشاگران رفته و با خطابی اهانتآمیز، تماشاگران را از انفعال خارج کرده و به کنشورزی دعوت کنند. اینکه هرشب چه اتفاقی خواهد افتاد و فرآیند مواجهه تهاجمی با تماشاگران چگونه پیش خواهد رفت، بستگی به کیفیت حضور تماشاگران دارد. اینکه یک تماشاگر با جهان هانتکه آشنا باشد و بداند متن نمایشنامه چه میگوید و چه چشماندازی را ترسیم میکند، بر کیفیت حضورش تاثیر خواهد گذاشت.
دوران عجیبی است و حتی متن هانتکه هم دیگر چندان رادیکال به نظر نمیآید و این روزها نظام سرمایهداری، نویسندهای پیشرو همچون هانتکه را هم بدل به قسمتی از منطق مبادله کرده است. موضعگیری هانتکه در قبال جنگ بالکن و بردن جایزه نوبل، پایانی بود بر بداعت آثار دهههای ۶۰ و ۷۰ این نویسنده. بنابراین علی اتحاد و برکه بذری هم گریزی از این وضعیت میانمایگی این روزهای تئاتر نخواهد داشت و چندانکه باید، نخواهند توانست به ما تماشاگران اهانت کنند.