بیشتر یک نمایشنامهخوانی بود تا تئاتر. عملا بود و نبود تصویر هیچ تاثیری نداشت و میشد کل نمایش رو با چشمان بسته دنبال کرد.
ضمنا من با زبان نمایش هم مشکل داشتم. اصولا ما داریم یک نمایش رو دنبال میکنیم یعنی مخاطب هر جمله رو فقط یکبار میشنوه و وقت نداره بیاد روی تکتک جملات تمرکز کنه. بنابراین زبان باید ساده و مخصوص نمایش باشه. این که ما بیاییم یک سری مفاهیم مثلا قلمبه سلمبه رو توی تکتک جملات بچپونیم شاید به درد شکل مکتوب بخوره، ولی اصلا مناسب تئاتر یا فیلم نیست.
در مجموع تماشای این نمایش تجربهی بسیار بدی بود و تحملش تا پایان واقعا سخت بود. این پرمدعا و بیسروته بودن بیماری وخیمیه که تئاتر بهش مبتلا شده.