در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آرمین درباره نمایش زنان آوینیون: بی بدن مانند باد، مانند زار، مانند موسیقی من اصلا انتظار نداشتم این
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:03:09
بی بدن مانند باد، مانند زار، مانند موسیقی

من اصلا انتظار نداشتم اینجور شگفت زده بشم، تنها چیزی که من را برای تماشا قلقلک میداد دلوز و گاتاری بودن که بنا به دلیل زمینه مطالعاتی جبری و پسا آن علاقه مندی سالها با آنها درگیر بودم.
بی بدنی در حقیقت سرکوب گری و فضای سانسور را بیش از هرچیز مورد هجوم قرار میدهد. بدن به شما تحمیل می‌شود و حتی در خلوت نیز این اجبار وجود دارد، و یک نیروی جبری اجتماعی و سیاسی است . بدن بدون ارگان، بدن خلاق و کنجکاو و ساخت شکن است که دست به خلق و آفرینش می‌زند و قوانین از پیش تعیین شده را نمی‌پذیرد.
جان کلام دولوز در بحث بدن بدون ارگان این است که ارگانیسم، زندگی نیست بلکه زندگی را به اسارت می‌کشد. برای او بدن بدون ارگان، نوعی روش زندگی است که در آن بدن، از هرآنچه بر او تحمیل کرده و هم چنان تحمیل می‌کنیم رها می‎شود. بدن بدون ارگان، یک صحنه نیست، یا یک مکان و یا حتی فضایی که چیزی در آن اتفاق می‌افتد بلکه ماده خامی است که فضا را در سطح مشخصی اشغال ... دیدن ادامه ›› می‌کند.

به بیان ساده دلوز و تا اندازه ای بعد او گاتاری صحبت از یک تفکر هراکلیتوسی است که هرگونه ثبات و پایداری را رد می‌کند، یعنی هرگونه پذیرش در امر ثابت یک تباهی فلسفی، سیاسی و اجتماعی است. شاید برای این نمایش کتاب فرانسیس بیکن، منطق احساس از دلوز بیشتر مورد نظر باشد که این بی اندامی را از آرتو وام میگیرد و در پرفرمونس کارایی دارد.

این مقدمه کوتاه را گفتم که به نظرم نمایش در این زمینه و اشاعه این تفکر به جز چند دیالوگ و ترانزیشن و تغییر جنسیت چیز دیگری ارائه نکرد، اما و اما عنصر غافلگیری برای من فرم و بازیها بود، نمایش قطعا نیاز به اکسسوار و دکور خاصی نداشت، هرچند که در طراحی لباس میتوانست خلاقیت بیشتری به خرج دهد اما مناسب بود، نور ساده بود اما کارایی خوبی داشت، میزانسنها برخی اوقات خلاقیت خوبی داشت و متن در کل قابل قبول هرچند در دراماتیزه کردن کمی تنبل و کند عمل میکرد.
اما همانطور که گفتم من بازیهای خیلی خوبی دیدم و به نظرم کار دشواری بود و چه درخشان و قوی بود خانوم فرنوش نیک اندیش، به طور تمام و کمال نقش را از آن خودش کرده بود و به نظرم یکی از بهترین بازیهایی بود که امسال دیدم، البته سایر بازیگران هم خوب بودند و تماشای بازیشان لذت بخش بود، عشق، حسادت و آیین تبلور خوبی از ارائه حرکات این بازیگران عزیز برای من داشت.
من حرکتها، فرم و بدن رو دوست داشتم و در نهایت بخش موسیقی نمایش و البته پرفرمنسهای مربوط به موسیقی بود که عالی، درخشان و گوشنواز بود، دوست عزیزم فرزاد که فعلا در تیوال نمی‌نویسد محو موسیقی بود و کلی لذت برد و مشارکت داشت، بله مشارکت به نظرم دیوارک چهارم و آشنایی زدایی از نقش تماشاگر در این نمایش لازم بود و خوب جواب داد، اینکه مخاطب در این بی بدنی باد خودشان را درگیر می‌کردند فکر می‌کنم لازم بود.

در آخر با ذکر این جمله از پیکاسو در باب اثر خودش تحت عنوان دوشیزگان آوینیون یکی از مهمترین اثرهای کوبیسم نوشته کوتاهم را خاتمه میدم : من اشیا را نه آنگونه که می بینم، بلکه آنگونه که می اندیشم نقاشی می کنم.

نمایش برای من بالاتر از ۳ بود
⭐️⭐️⭐️⭐️

گروه اجرا مانا باشید
اگر تمدیدی بود و فرصتی شد بازهم به تماشا خواهم آمد.
سلام خوشحالم که اجرا حال خوشی براتون داشته
و حالا نوشتار شما حال من رو خوش کرد
دمتون گرم
چه خوب که دلوز و گاتاری فقط مسئله ما نبود
و برای شما هم در اجرا معنامند شد
دمتون گرم
خیلی خیلی ممنونم
و خداروشکر
عزت زیاد جناب ارمین
حسن معینی
سلام خوشحالم که اجرا حال خوشی براتون داشته و حالا نوشتار شما حال من رو خوش کرد دمتون گرم چه خوب که دلوز و گاتاری فقط مسئله ما نبود و برای شما هم در اجرا معنامند شد دمتون گرم خیلی ...
درود جناب معینی عزیز
مانا باشید🌸
آرمین
درود جناب معینی عزیز مانا باشید🌸
سلامت باشید و ممنون که اجرا میبینید و قلم میزنید
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید