مرگ... مرگ لعنتى... چند تا مرگ دیگه رو باید تجربه کنم تا نوبت به من برسه!!؟ خدایا بسه...
حرفهای ما هنوز نا تمام...
تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن که با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!
از: مرحوم قیصر امین پور