در روانشناس بحثی داریم تحت عنوان تئوری ذهن ( Theory of Mind )، و یک بازیگر باید در درک و کاربست این نظریه ذهن به توانایی مناسبی برسد.
نظریه ذهن به عبارتی درک حالتهای ذهنی است که باور، قصد و امیال و احساسات را شامل میشه. در حقیقت این تئوری به ظرفیت ذهنی اشاره داره که به ما امکان درک و استنتاج حالات روحی را در دیگران به خوبی خودمان می دهد و آگاهی از اینکه حالات روحی و روانی ما می تواند با دیگران متفاوت باشد.
در ساده ترین نوع تعریف در مناسبت با تئاتر و اجرا، یک بازیگر باید خود را به خوبی جای آن نقشی که میخواهد بگذارد که در این نمایش با توجه به نزدیکی صحنه و پشت صحنه و تطبیق نقش، این کار به درستی صورت گرفته و با توجه به اسامی نقش های نمایش گویی هرکدام نقش واقعی خود را ایفا میکردند.
به هر روی بازیگری پدیدهای عجیبی است، پدیدهای که به آن توجه لازم نمیشود: بازیگران وانمود میکنند که افراد دیگری هستند، برای لذت تماشاچی و بدون قصد فریب، که گاهی موفق میشوند و گاهی از پس آن بر نمیایند که صد البته نتیجه در یک طیف و برداری از صفر تا صد به طور مثال مشخص میشه و خیلی دو سویه مطلق نیست.
با گریز از این مسائل به گمانم نمایش در بازی موفق بود و بازیگران تلاش خودشان را کردند و توانستند آنچه متن میخواهد را به درستی پیاده کنند.
به
... دیدن ادامه ››
نظرم با توجه به مکان اجرا نیز نمایش اکسسوار و دکور کاملا مناسبی داشت و حس آن فضای مورد نظر را به خوبی انتقال میداد.
دنبال کردن متن در بیشتر موارد جذابیت خوبی را برای مخاطب رقم میزد و طنز نمایش نیز مناسب بود و به دور از لودگی سعی در خنده گرفتن از مخاطب داشت.
انتخاب لباس هم با آنکه ساده بود اما به نظرم خوب و در خدمت متن بود و قرار نبود اتفاق خاصی در این بخش رخ دهد، اما به طور مثال شاید نمایش میتوانست از طراحی نور بهتری بهره ببرد، هرچند نور مورد استفاده مشکل خاصی نداشت و تنها جهت فضا سازی بهتر در برخی صحنه ها مانند صحنه ابتدایی یا انتهایی یا ورود آذین به صحنه عنوان کردم.
نکته مهم برای من این بود که پیام متن کاملا مشخص است و حتی با خواندن خلاصه مخاطب میتواند بفهمد با چه چیزی احتمالا روبهرو خواهد شد! هنگامی صحبت از سختی، ملالت، تحقیر، شکست و آرزو میشود، با توجه به روایت متن تماشاگر به اندازه کافی درک میکند و فهم رخدادهایی که بر بازیگران رخ داده را میتواند انجام دهد.
بنابراین به گمانم نیازی به آن قسمت پایانی و بعد از پروجکشن بدین شکل نیست، برای من در اینجا متن دوپاره شد و زبان روایت به کلی تغییر کرد، هر انچه متن تا آنجا همراهی میکرد اینجا دچار لکنت شد، نیازی به آن لکچر انتهایی نبود، فرم آخر میتوانست در ادامه همان متن آغازین نمایش شکل گیرد و این تغییر فضای شدید را به وجود نیاورد.
هرچند میدانم این تغییر فضا و آهنگ متن و اجرا عامدانه بود اما به گمانم پیام آنقدر گویا بود که نیازی به این مسئله نباشد.
به هر صورت نمایش برای من شب خوبی را به وجود آورد و از حضورم در این ساعت و تماشای آن راضی بودم و بهره مناسبی از تماشا داشتم.
پی نوشت: فکر میکنم چیدمان صندلی ها در نمایش مشکل داشت، من ردیف یک نشسته بودم و طبعا مسئله ای نبود، اما دو یا سه ردیف پشتی فکر کنم دید خوبی نداشتند و چند نفر هم در آن انتهای پلاتو ایستاده نمایش را دنبال میکردند، شاید برای یک یا دو ردیف اول از تشکچه استفاده شود بهتر باشه.
با آرزوی موفقیت برای گروه اجرا، مانا باشید.
⭐️⭐️⭐️