جناب پزشکیان
... این پیروزی شما در انتخابات که نخست ایران را به شگفتی واداشت و به دلهای ناامید محرومان نوید پیروزی و بهروزی داد و دنیایی از افتخار را برای ملت ایران فراهم نمود، حالا بر اثر کجرویها، آنچنان پژمرده شده که مایه سرافکندگی ملت گردیدهاست… افسوس و صد افسوس، که پرتو انتخابات خوش درخشید ولی دولت مستعجلی بود.
افسوس و صد افسوس، که چراغی که بهدست ملت روشن شد، اینک بهدست عوامل وفاقتان با مجلس قالیبافیون خاموش گردیدهاست. افسوس و صد افسوس، که بنائی را که خودتان برافراشتید و به همت شما شکل و زیور گرفت اینک بهدست خویش، اسباب فرو ریختنش را فراهم کردهاید. آیا به شما میگویند که وضع مملکت چگونه است و ملت چه میکشد و کشور به چه فقری تبدیل شده و چه تفرقه و هرج و مرجی بر مردم حکومت میکند؟... این ملت کشته نداد و شکنجه و زندان را تحمل ننمود و سپس در انتخابات شرکت نکرد که از چاله در آید و به چاه فروافتد. این ملت دگرگونی پدید نیاورد که از چنگال چپاولگران و یغمابرانی چند رهائی یابد و به چنگال چپاولگران و یغمابرانی حریصتر گرفتار آید. این ملت دگرگونی پدید نیاورد که از گزند سنگدل وارهد و به گزند سنگدلترها مبتلا شود. از نبود استاندار زن و وزیر اقلیت مسیحی و زرتشتی و اهل سنت که نگوییم، مردم کشور ما چه گناهی کردهاند که میباید اینقدر سیلی بخورند و اینقدر زجر بکشند؟