در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | میثم غضنفری درباره فیلم بازی را بُکش: آیین قربانی برای خدایان مدرن به بهانۀ فیلم بازی را بکش! میثم غضنفر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:43:07
آیین قربانی برای خدایان مدرن
به بهانۀ فیلم بازی را بکش!

میثم غضنفری


«بازی را بکش» به کارگردانی محمدابراهیم عزیزی تنها فیلم قابل اعتنا، ... دیدن ادامه ›› تا اینجای جشنواره بوده است. فیلم، قهرمانی ناکام (مربی فوتبال) را به تصویر می‌کشد که حماقت تراژیک او، ایمانش به پاکیِ فوتبال است. این باور، در هنگامۀ جست‌وجوی حقیقت، به فروپاشی او می‌انجامد. مرگ برادرش آغاز تراژدی و کشف حقیقت، اوج تراژدی است: نقطه‌ای که جهل به آگاهی تبدیل می‌شود، اما این آگاهی ویرانگر است، نه رهایی‌بخش.
مربی در آغاز در وهم نمادین زندگی می‌کند: فوتبال برای او عشق، عدالت و برادری است. مرگ برادر، اما او را با امر واقع—فساد غیرقابل بازنمایی—روبه‌رو می‌کند. این شوک، ساختار روانی او را متلاشی می‌سازد، چرا که زبان و نمادها از توصیف این فساد عاجزند. اطرافیان آلوده نیز نشانگر فقدان نظم پدرانه (مرگ قانون اخلاقی) هستند. این که تمام شخصیتها «آلوده» هستند، نشان‌دهندۀ ترسی عمیق از عدم وجود مرجعیت اخلاقی است؛ گویی فساد نه یک استثنا، بلکه قاعدۀ جهان فیلم است. مافیای فوتبال، کهن‌الگوی فریبکار است: نهادی که ظاهرا قانونمند است، اما در خفا قواعد خود را می‌نویسد.
سیستم شرطبندی، تجسم سایق مرگ است: تمایل ناخودآگاه به تخریب خویشتن و نظام‌های حافظ زندگی. حتی برادر، قربانی این سیستم، ناخودآگاه در نابودی خود مشارکت می‌کند. مربی نیز با کشف حقیقت، به سوژه‌ای پارانوئید تبدیل می‌شود؛ توهم توطئه که در واقع توطئه‌ای واقعی است.
از سوی دیگر، برادر مرده، می‌تواند سایۀ مربی باشد: بخش سرکوب‌شده‌ای که می‌داند فساد در فوتبال ریشه دارد، اما آن را انکار می‌کند. مرگ برادر، رویارویی با این سایه است—حقیقتی که هویت او را تهدید می‌کند.
سکانس آخر در واقع آیین قربانی کردن است.. آیین قربانی برای حفظ نظام شرطبندی. این قربانی، نه برای خدایان کهن، بلکه برای خدایان مدرنِ سرمایه و قدرت انجام می‌شود. فساد، آیینی نوین است که خون انسانها را به پای بت‌های نوین می‌ریزد.
عاقبتِ مربی تنبیه ناخودآگاهِ سوژه‌ای است که جرأت کرد به «قانون پدر» (فوتبال به‌مثابه نهاد) شک کند.
پایان فیلم، همچنین اسطورۀ سیزیف را تداعی می‌کند. مبارزه با سیستم فاسدی که هر مقاومتی را بلعیده و بازتولید می‌کند. فرجام مربی، نه پیروزی اخلاقی، بلکه تأیید قدرت ماشین فساد است. مانند پرومته که هر روز جگرش توسط عقاب خورده می‌شود.

«بازی را بکش» روایتی است از مرگ اسطوره‌های جمعی در عصر سرمایه:

- فوتبال، از نماد همبستگی به ابزاری برای شرطبندی خونین تبدیل می‌شود.
- فرجام مربی، فرجام رنجی بی‌ثمر است: او پرومته‌ای است که آتش حقیقت را می‌یابد، اما انسان‌ها پیش‌تر در فساد غرق شده‌اند.
- فیلم پرسشی تلخ را مطرح می‌کند: آیا در جهانی که همه‌چیز آلوده است، مرگْ تنها راه پاک ماندن است؟

این پرسش، فیلم را به اثری فراتر از ژانر ورزشی ارتقا می‌دهد. روایتی که در تقاطع اسطوره‌شناسی، روانکاوی و نقد اجتماعی، زخم‌های جهان مدرن را می‌شکافد و بیننده را با این حقیقت رها می‌کند: گاهی مقاومت، نه برای پیروزی، که برای حفظ هویت در برابر امواج فساد است.