در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | شاهین زرگر درباره نمایش رستگاری: سلام و خسته نباشید به تیم این نمایش. در ابتدا خداقوت میگم بهتون چون ب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:47:22
سلام و خسته نباشید به تیم این نمایش.
در ابتدا خداقوت میگم بهتون چون به هر حال زحمت کشیدین و نمایشی آماده کردین و در معرض دید قرار دادین.
سپس میخوام نقدی به برخی مسائل که تجربه کردم داشته باشم بلکه مفید واقع بشه برای اجرا های دیگر این گروه.
اول از همه باید انتقاد کنم نسبت به خروجی صدا در سالن، چون میزان صدا به درستی تنظیم نبود و در شروع نمایش همزمانی موسیقی با اون میزان صدا و بازی و دیالوگ گویی بازیگر ها باعث شده بود دیالوگ ها رو به سختی بشنویم و بعضی جاهارو باید خودمون حدس میزدیم تا جایی که موزیک قطع شد و تازه تونستیم بشنویم، بعد دیر و زود پخش شدنش ناخواسته باعث جدا شدن مخاطب از قصه میشد و شبی که ما تماشا میکردیم سیستم پخش دارای اختلال بود و صداهای گوش خراشی پخش میشد ازش.
در مرحله ی بعدی باید نقدی داشته باشم به دکور و صحنه، آکسسوار ها تا حدودی قابل قبول و کاربردی بود حضورشون اما چیزی که توی ذوق میزد اسکلت های فلزی بودن، درسته که ممکنه هر عاملی باعث شده باشه که گروه نتونسته باشه لت آماده کنه به عنوان دیوار ولی به نظر من بهتر بود یا به صورت کلی اصلا اسکلتی وجود نداشت و ورود و خروج به پشت پرده منتقل میشد یا حداقل حالا که وجود داره چیزی روش انداخته میشد به عنوان پوشش دهنده، چون به این شکل که فیکس شده خیلی توی ذوق میزد مخصوصا ورود و خروج بازیگر ها کاملا جلوی چشم ما اتفاق میوفتاد و این میتونست تمرکز بیننده رو به سمت خودش بکشونه و این میتونه نقطه ی ضعف به ... دیدن ادامه ›› حساب بیاد.
نکته ی بعدی که باز هم بخشی به صحنه مربوط میشه خالی بازی کردن بازیگر ها بود، یعنی زمانی که قرار به یک اجرای رسمی هست حداقل چیزی تحت عنوان درب باید موجود می بود تا این که به شکل فرضی باز و بسته بشه و کوبیده بشه و گاهی هم توسط بازیگر ها وجودش فراموش بشه و تصویری اتود گونه به نظر برسه تا اجرا، یا مثلا عدم حضور گربه کمی اذیت کننده بود، چون باز هم بازیگر ها باید به شکل فرضی با گربه بازی میکردن و هرچقدر بازیگر نسبت به صحنه تصور و باور داشته باشه باز هم مخاطب نمیتونه از نگاه بازیگر به صحنه نگاه کنه و تصور کنه، مخاطب باید خودش بببینه.
نکته ی بعدی در مورد بازی ها، حدودا ۱۰ دقیقه ی اول نمایش همه چیز خیلی خوب پیش میرفت و ریتم نمایش خیلی بالا بود و انرژی صحنه هم قابل قبول بود اما رفته رفته از مقدارش کم میشد تا جایی که کاراکتر آخر وقتی به صحنه وارد شد عملا انرژی صحنه رو به پایین ترین مقدار خودش رسوند در حالی که این کاراکتر میتونست انرژی صحنه رو حتی مضاعف هم بکنه اما متاسفانه چنین اتفاقی نیوفتاد، و حتی تعداد توپوق هایی که توسط ایشون زده شد باعث شد نمایش دچار سکته بشه، بعضی ها ممکنه معتقد باشن توپوق زدن برای بازیگر طبیعیه اما من به عنوان تماشاچی اصلا نمیتونم بپسندم چنین اتفاقی رو.
مورد بعدی در صحنه ی تلفنی حرف زدن پسر، با توجه به طولانی بودن این صحنه کاش تدبیری بود تا اینقدر مکالمه به شکل مونولوگ پیش نره تا موجب خستگی چشم و گوش مخاطب نشه.
در رابطه با ارتباطی که کاراکتر ها با هم داشتن در صحنه، مادر و پسر هماهنگی بیشتری داشتن، کمی هم پدر با این دو اما فرگودلیویو نقریبا با هیچکدوم ارتباط صحنه ای و درستی نداشت، حتی با پدر.
در مجموع با توجه به سختی های به اجرا رسوندن یک نمایش اون هم با یک گروه نوپا باز هم باید خسته نباشید بگم به تک تک شما و براتون آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم صحبت هایی که داشتم سازنده باشن و برای اجرا های آتی بتونن کمک کننده باشن، چون برای یک اجرای رسمی تا جای ممکن باید بی نقص بود(گرچه این امر شاید همیشه میسر نباشه) اما باید تفاوتی وجود داشته باشه بین اجرای کارگاهی با اجرای رسمی، تعریف و تمجید های کنار درب سالن حال خوب کن هستن اما باعث سازندگی نمیشن.
بازم درخشان باشید همگی💫
امیر مسعود و سپهر این را خواندند
آرمین افتخار زاده این را دوست دارد
خریدار
معین اسماعیلی (moeinq9)
ممنون از اینکه نمایشمون مورد توجه‌شما بوده و اینقدر براتون ارزش داشتیم که به این نکات مهم اشاره‌کردین،🙏🏼❤️ حتماً از نقطه‌نظراتتون در اجرا های بعدی گروه استفاده خواهیم کرد🙏🏼🌟😍
سپاس از شما🌸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید