امشب خیلی راضی از سالن بیرون اومدم.
برخلاف اجرای قبلی(فردا) ایمانصیاد که بنظرم بد بود و ناراحت و شرمنده (چون بخاطر بازی ایشون و براساس تصویر درخشان گذشتهش به یه دوستی اصرار کرده بودم که باهام بیاد) از سالن خارج شدم.
کار سه تا صحنه درخشان داشت. از اون احظاتی که آدم مو به تنش سیخ میشه. اولیش اونجا که بازی میکردن و تاثیر محرک و... | دومیش اون صحنهی رقص دونفره که خیلی خیلی خیلی اجرا فوق العاده خوب بود. | آخریشم اون بخش رویا و فیل و اینها...
بگم که کار منو یاد یکی از بهترین اجراهایی که دیدم انداخت. «درخت شیشهای آلما». ابتدای این کار داشتم مقایسه میکردم و میگفتم برعکس درخشت شیشهای، این نتونسته اون دنیای فانتزی و سورئال خودش رو خوب بسازه. با اینکه صحنه و نور و موسیقی و بازیا همه چی خوب
... دیدن ادامه ››
بود از اول.
ولی آخر اجرا دیدم که زود بود برای این نتیجه گیری و اینجا هم ما شاهد یه دنیای سورئال درست بودیم که تونسته بود دقیقا مثل اون مرز سفیدی که دورش کشیده بود، خودش رو از صحنه ی کلاسیک اجرا جدا کنه و مرز بکشه و بگه ایجا برای دنیای من!
در مواجهه با اثر هم من اول یه اشتباهی کردم. فکر میکردم قراره با یه اثر روانشناختی روبه رو بشم که آخرش باید ببینیم کدوم یکی از دوتا کاراکتر واقعیه و کدوم توهمه و کاراکتر واقعی چه مرض روانیای داره.
این تا یه جای زیادی از کار منو داشت گیج میکرد. ولی بعدش متوجه شدم که این داره به فهم کار ضربه میزنه و انداختمش دور و همین باعث شد که راضی و راحت بیام بیرون از سالن.
پ.ن1: واقعا بابت بروشور ممنون😁
پ.ن2: نمایشنامه رو نمیشه خرید ولی داشت؟😂