امشب برای دومین بار، همراه با یکی از دوستانم که تهیهکنندهی تئاتر است، به تماشای این نمایش نشستم. نظر او برایم بسیار مهم بود، چرا که سالها در این عرصه فعالیت داشته و از بازیگران و نمایشنامهنویسان باتجربهی تئاتر محسوب میشود. مشتاق بودم بدانم این نمایش، که از همان ابتدا مرا مسحور کرده بود، چه تأثیری بر او خواهد گذاشت.
در طول اجرا، گاهی صدای نفسهایش را میشنیدم، گویی درگیر صحنهها شده بود و آنها را با تمام وجودش حس میکرد. اما آنچه بیش از همه توجه مرا جلب کرد، واکنش او در پایان نمایش بود؛ صدای کف زدنهایش بلندتر از همیشه بود، پر از هیجان و تحسین. فهمیدم که این اجرا توانسته است او را بهشدت تحت تأثیر قرار دهد.
وقتی از او درباره نمایش پرسیدم، گفت: “نفسم حبس شده بود از زیبایی این اجرا… این نمایش یک تئاتر واقعی است.” تأکید کرد که چنین اجرایی در ذهنش حک خواهد شد و مدتها آن را به یاد خواهد داشت.
برای من، شنیدن این نظرات از کسی که سالها در دنیای تئاتر زندگی کرده، نشان از زیبایی این اثر داشت. خوشحالم که بهترین نمایش سال را، با اجرای خیرهکنندهی بازیگران، برای دومین بار به تماشا نشستم؛ اجرایی که نهتنها من، بلکه حتی از باتجربهترین اهالی تئاتر را نیز به وجد آورده است.