منبع :
http://montaghed.ir/Show.asp?ArticleID=792
کسری ولایی
موقع تماشای فیلم تصور میکردم که انگار یک نفر اواخر دهه شصت به دنبال ساخت این فیلم بوده، اما به دلیل تصادف به کما رفته و حالا پس از سالها بیدار شده و سعی کرده که طرحش به مرحلهی عمل برساند. با وجود اینکه فکر و ساختار فیلم همچنان در دوران پیش از کما باقی ماندهاست، کارگردان با استفاده از اسباب و اثاثیهی مربوط به همان دوره مانند کاشیهای قدیمی، نوارهای VHS و آفتابه ادعا دارد که جزئیات زندگی روزمره را نشان میدهد و همزمان تمام ایدهها و سمبلهای فلسفی، اجتماعی و جنسیتیاش را هم البته از نوع روشنفکرانهی جهان سومی در چشم تماشاگر فرو میکند.
«میگرن» علاوه بر بدترین بازیهای کارنامهی تمام بازیگرانش دستاورد دیگری هم برای سینمای ایران دارد. فیلم با مطرح کردن مفهوم جدیدی در مقابل «حس زیباییشناسی» به ما نشان میدهد که چگونه میشود اثری ساخت که تمام قابها و لحظاتش و با زشتی پر شده باشد. فقط دکور و صحنهی فیلم زشت و بدقواره نیست.
... دیدن ادامه ››
علاوه بر ظاهر چرک تمام شخصیتها، فیلم کلکسیونی از لحظههای منزجر کننداست. واقعا از یک جایی به بعد فقط به این فکر میکردم که «میگرن» جا دارد چه چیزهای نفرتانگیز دیگری را روی پرده سینما بیاورد. به همین خاطر شاید بهتر باشد برای اکران عمومی فیلم تذکر یا محدودیت سنی در نظر بگیرند و یا حدقل مانند هواپیما، کنار صندلیهای سینما پاکت خالی بگذارند.
برای ساخت میگرن هوش، منطق، قواعد فیلمنامهنویسی، کارگردانی و تدوین را گذاشتهاند کنار و با این هدف جلو رفتهاند که به تماشاگران بگویند در شهری که تاکسی گیر نمیآورید، چاههای فاضلابش پر شده و برقش قطع و وصل میشود، همه مخصوصا جنس مونث باید در بدبختی خودشان غلت بزنند.همه هم که این شانس را ندارند تا رضا کیانیان به آنها تلفن کند و نجاتشان دهد پس دربهترین حالت میتوانند از غلت زدنشان لذت ببرند.