در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | احسان شریعتی راد: «کهن‌الگوها در سینمای اصغر فرهادی» ✍️ احسان شریعتی‌راد ⸻ مقدمه سینمای
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:06:56
«کهن‌الگوها در سینمای اصغر فرهادی»

✍️ احسان شریعتی‌راد



مقدمه

سینمای اصغر فرهادی در نگاه نخست، بازنمایی واقع‌گرایانه‌ی زندگی طبقه‌ی متوسط ایرانی است: خانه‌ها، روابط زناشویی، سفرهای دوستانه، بحران‌های ... دیدن ادامه ›› اخلاقی. اما اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، لایه‌ای زیرین و پنهان در این فیلم‌ها جریان دارد: اسطوره‌ها.
فیلم‌های فرهادی مثل سطوح پیاپی یک باستان‌شناسی هستند؛ سطح بیرونی‌شان اجتماعی است، اما هر چه به عمق برویم، ردپای خدایان یونانی، کهن‌الگوهای جاودانه و ساختارهای تراژیک نمایان می‌شود.



تز کلی

این مجموعه نقدها با رویکردی کهن‌الگویی و یونانی به آثار فرهادی می‌نگرد. در این نگاه، قهرمانان فرهادی تنها انسان‌های معاصر تهران یا شیراز نیستند، بلکه تداوم همان شخصیت‌های اساطیری‌اند: ادیپ، پرسفون، مدئا، آپولو، آرس.
فرهادی نشان می‌دهد که چگونه اسطوره‌ها نمی‌میرند؛ آن‌ها تنها لباس عوض می‌کنند و در خانه‌های ترک‌خورده، دادگاه‌های خانواده، یا سفرهای شمالی دوستانه دوباره زنده می‌شوند.



مرور کوتاه فیلم‌ها
• جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۱)
یک دادگاه خانوادگی که به میدان نبرد آپولو (خرد و قانون) و آرس (خشم و انتقام) بدل می‌شود. تراژدی جدایی در ظاهر خانوادگی، در واقع برآمده از کهن‌الگوهای جاودانه است.
• قهرمان (۲۰۲۱)
رحیم، چهره‌ای پرومته‌وار، تلاش می‌کند سرنوشتش را تغییر دهد، اما همچون ایکاروس در پرواز سقوط می‌کند. پرسش محوری: آیا می‌توان در جهانی که همه به تماشای سقوط‌اند، قهرمان ماند؟
• فروشنده (۲۰۱۶)
خانه‌ی جدید لابیرنتی تراژیک است. عماد مثل ادیپ به کشف حقیقت می‌افتد، اما در پایان اسیر آرس می‌شود. نمایش «مرگ فروشنده» همچون آیین دیونیزوسی پرده از زوال اخلاقی برمی‌دارد.
• درباره الی (۲۰۰۹)
سفر دوستانه‌ای که با ناپدیدشدن پرسفونِ مدرن (الی) به تراژدی جمعی بدل می‌شود. دروغ کوچک سپیده همانند خطای تراژیک یونانی، تقدیری برگشت‌ناپذیر می‌سازد.



مضامین مشترک
1. خانه به‌مثابه تقدیر
خانه‌ها در سینمای فرهادی همیشه بیش از چهاردیواری‌اند؛ آن‌ها میدان تقدیر و اسطوره‌اند.
2. زن به‌مثابه پرسش
سیمین، رعنا، الی: زنان در سینمای فرهادی پرسش‌برانگیزند؛ همانند پرسفون یا مدئا، آن‌ها با غیاب یا حضورشان تقدیر جمعی را تعیین می‌کنند.
3. دروغ کوچک، تراژدی بزرگ
مثل خطاهای کوچک قهرمانان یونانی (هامارتیا)، دروغ‌ها و سکوت‌های کوچک در فیلم‌های فرهادی فاجعه‌ای غیرقابل‌جبران می‌سازد.
4. تقدیر در لباس واقعیت
واقع‌گرایی فرهادی پوششی است بر تراژدی؛ در دل گفت‌وگوهای روزمره، همان خدایان یونانی در کمین‌اند.



نتیجه

سینمای فرهادی در جهان به‌عنوان «سینمای اخلاق» شناخته می‌شود، اما در عمق، سینمای تراژدی است. تداوم میراث یونانی در جهان امروز، در قاب‌های آپارتمانی تهران، در دادگاه‌های خانوادگی، در خانه‌های ترک‌خورده یا سفرهای شمال، رخ می‌نماید.
این خوانش اسطوره‌ای به ما یادآوری می‌کند که: هیچ چیز تازه‌ای زیر خورشید نیست؛ ما همچنان در صحنه‌ی تراژدی‌های یونانی زندگی می‌کنیم، تنها لباس‌ها عوض شده‌اند.