هرچقدر از زیبایی این تئاتر بگم، باز هم حق مطلب ادا نمیشه. پیش از نوشتن این چند خط، دقایقی در سکوت مکث کردم؛ چراکه تجربهی این اجرا به قدری برام بینظیر بود که کاملا من رو درگیر خودش کرده.
اِلِمان به اِلِمان، قطعه به قطعه، دیالوگ به دیالوگ؛ هر لحظهی این نمایش حسابشده و خیرهکننده بود. همهچیز به شکلی هماهنگ دست به دست هم داده بود تا مخاطب میخکوب بشه و تو دلش تنها یک پرسش بچرخه: «در لحظهی بعد چه اتفاقی در انتظار منه؟ کدوم بازیگر منو بیش از پیش مجذوب خودش قراره بکنه؟»
تمام بازیگران با حضوری کاملا آگاهانه و مسلط بر روی صحنه قدم برمیدارن؛ یکجوری که انگار تکتکشون میدونند که چه وظیفهای بر دوش دارن و همین آگاهی، حضورشون رو به کیفیتی دلنشین و درخشان
... دیدن ادامه ››
بدل کرده.
مدتها بود از ته دل نخندیده بودم و غمی انباشته در وجودم سنگینی میکرد. هیچ چیز نتونسته بود این سنگینی رو از من دور کنه تا اینکه این نمایش رو دیدم؛ و چه رهایی شیرینی بود! شست برد، بیاغراق شست برد.
درحال حاضر تنها دلخوشیم این هست که بتونم بار دیگه ای به عقب برگردم و بار دیگه ای شاهد بازیهای درخشان این گروه باشم. زبانم قاصر است از توصیف عظمت این تجربه. امید دارم که دیگران هم به خودشون فرصت دیدن چنین اثر بینظیری رو بدن.
دم تک تکتون گرم و خسته نباشید.