در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حامد محمدی درباره نمایش دیوار چهارم: امتیازی که به این کار می دهم 5 از 10 است. استفاده از پتانسیل های کار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:00:57
امتیازی که به این کار می دهم 5 از 10 است.
استفاده از پتانسیل های کار محیطی در سطح حداقلی ست و به "ببینید" گفتن های مکرّر بازیگران ختم می شود، که البته زود روی اعصاب می رود و حتی اثری بازدارنده دارد. بخش اول نمایش در واقع دو تک گویی هم زمان است که به مرز پراکنده گویی نزدیک می شود و حوصله را سر می برد، دنبال کردن پیرنگ از خلال جملات بی ربط و با ربط بیان شده دشوار است. من، شخصا، حدود ده دقیقه از بخش اول را یک گوشه ی سالن خوابیدم! البته موفق شدن در خواباندن یک بیننده ی با تجربه ی تئاتر کار سختی است، اما بعید است برای کار ارزشی به حساب آید.
بخش دوم نمایش به نظر خیلی بهتر می آید، که البته دلیل اصلی آن حس خلاصی از عذاب نیمه ی اول است. ایده ی مترجمی که برخی جملات را اشتباه ترجمه می کند جالب است و غیبت یکی از طرفین گفت و گو نوآوری قشنگیست. چنین به نظر می رسد که قصد کارگردان این بوده که تماشاگر خود را در جای زن عرب احساس کند که جسمش غایب است و سخنانش حاضر، که اگر این بوده فکر نمی کنم موفقیتی کسب کرده باشد. نمایش با ادامه و کش دادن همین شوخی ادامه می یابد و پایان می پذیرد.
معتقدم این کار اگر تجربه ای برای یک گروه نوکار و یا دانش جویان تئاتر می بود، کار قابل توجهی می شد. اما به عنوان یک کار جدی و حرفه ای، حرفی برای گفتن ندارد.
خوابیدید؟؟!! :|
۰۵ اسفند ۱۳۹۱
رعنا جمالی:
ممنون رعنا جان که این طور با حوصله پاسخ دادی. در مورد سورئال بودن اثر، نکاتی به ذهنم می رسد که می گویم، چون احتمالا در بیان دقیق منظور خود موفق نبوده ام.
حرف من این بود که "جا به جا کردن و در هم ریختن سیر زمان و مکان" به اقامه خویشتن سورئال ساز نیست. در همین نمایش دیوار چهارم-البته پرده ی دوم که در حد نمایش های ارسطویی قوانین را رعایت کرده بود- منظور پرده ی اول است، در واقع نمایشی به معنای دیالوگ در کار نیست. دو روایت است که همزمان صورت می گیرد. اما شیوه ای که برای بیان روایت انتخاب شده زنجیری از یادآوری هاست که متن پرده ی اول را با کارهای جریان سیال ذهن جویس، فاکنر یا دیگر مدرنیست ها هم دسته می کند. در این روایت هم سیر زمان کاملا به هم ریخته، اما هیچ کس جویس را نویسنده ای سورئال نمی خواند!
دلیلش ... دیدن ادامه ›› هم این است که چکیده ی جان سورئالیزم درهم ریختن مرز واقعیت و خیال، وهم و حقیقت، خواب و بیداری است. جا به جایی زمان و مکان تنها ابزار های روایی در دست نویسنده هستند، برای رسیدن به این مقصود.
در دیوار چهارم همه چیز واقعیت است. خوابی و خیالی در کار نیست. فقط این است که این واقعیت به جای یک مکالمه ی متمرکز در قطعات روایی پراکنده به خورد مخاطب داده می شود.
ببخشید اگر زیاده گویی کردم :)
۰۹ اسفند ۱۳۹۱
خواهش میکنم آقای محمدی عزیز.
من فقط سعیَم بر این بود که با ذکر مثال منظورم رو از برداشتم برسونم.
خیلـی سپاس از توضیحات خوبتون در رابطه با مبحث سوررئال.:)
۱۵ اسفند ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید