سلام و هزاران سلام
از صمیم قلب آرزو میکنم تا همیشه خوب باشیم،
همچون آن لحظههای سبز، که تکگویی آروین را میشَنید گوشهایمان،
که گاه از ژرف قلبها بهخنده میشد گُل، لبهایمان و گاه به اشک میگشت چشمه، چَشمهایمان بسکه پسرجان حقیقت میگفت ... .
آن هَنگام که تماشاگر بانویی فرصتی داشت تا سفرهٔ گُلدار عشق به معشوقِ «بازیگری» بُگشاید که از افسوسهای دلاش در بشقاب شَنیدن ما سخن بکشد، فراز همبستگیای بود که هیچ دولتی نتوانست آفریدناش؛ باید که گفت وحدتآفرینی و بهسُرایش سیاوش کسرایی که «والاپیامدار»: آروین.
آروین شاهحسینی، نقش یک شیفتهٔ هنرپیشگی کمتکلمای را داشت که در بیسخنوریهایش چه بس بود باشیواییهایی (راستی، قانون چه کَس مینهد که چه بیان بایستهنیک است؟ که بهیقین هر گفته گوشنوازست و دلآلامهایی همهازدَم: آلات موسیقی سپهر.).
از همان نخستدقیقههای این نمایش تئاتر، با تماشای شخصیت «حسین» بهایفاگری او، نسیانمان شد که بهواقع حسین نیست و چُنان شد غرق در دریای
... دیدن ادامه ››
پرداختناش که هوایِش گرفتیم از دیدن او.
بهاحتمال، بیشتر همتماشاگریها نیافتند این نکته را که نام خانوادگی نقش او «رادی»است نه «دادی» و چون کمتکلماست اینگونه شَنیدار میگردد.
به تماشاچیان آیندهٔ این اثر پیشنهاد که بهوقت خوش تماشاییدن، زبان چَشمهای آروین را نیز بشنوند که چون آیینهایاست تمامنما از بازیگری و شوق و مهربانی، که چه دریغ هنرمندان شایستهٔ ایرانزمین را بیشتر جهانیان نشناختند (افسوسمند که حتی برخی از مسئولان بیشترنما نیز نشناختند) ... .
💐🪷🌿🌹🌷🪻